responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 172

فربه و تنومند بودنش بدنه گفته‌اند، در اقرب الموارد آمده: شتران قربانى را از آن بدنه گفته‌اند كه آنها را فربه ميكردند.

بُدوّ: ظهور شديد (مفردات) «وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ» زمر: 47، از خدا براى آنان آنچه گمان نميكردند آشكار شد. قاموس آنرا مطلق ظهور گفته است. «وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ» ممتحنه: 4، ميان ما و شما دشمنى و كينه آشكار شد.

در جاى ظهور رأى و مصلحت نيز بكار رفته مثل‌ «ثُمَ‌ بَدا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما رَأَوُا الْآياتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ» يوسف: 35، بعد چنين مصلحت شد كه او را تا مدّتى محبوس كنند.

«وَ ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَراذِلُنا بادِيَ‌ الرَّأْيِ» هود: 27، كلمه‌ى «بادى» را بعضى بادء با همزه آخر و بعضى بادى با ياء آخر خوانده‌اند (مجمع البيان) بنا بر قرائت اوّل، اصل آن از بدء بمعنى شروع و بنا بر قرائت دوّم از بدوّ بمعنى ظهور است. بادِيَ‌ الرَّأْيِ‌ بنا بر معنى اول كسى است كه ناپخته رأى باشد و بنا بر معنى دوّم كسى كه اظهار رأى ميكند در حاليكه تحقيق نكرده است (مفردات).

«بادِيَ‌ الرَّأْيِ» در آيه اگر قيد «اتَّبَعَكَ» باشد معنى اين ميشود:

از تو پيروى نكرده مگر فرومايگان ما بى آنكه تدبّر و تحقيق كنند «سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ» حج: 25، «باد» در اينجا بمعنى مسافر است كه ظاهر ميشود يعنى: مقيم و مسافر در آن يكسان است.

بَدْو: باديه. صحرا. «وَ جاءَ بِكُمْ مِنَ‌ الْبَدْوِ» يوسف: 100 «وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ‌ بادُونَ‌ فِي الْأَعْرابِ» احزاب:

20، و اگر احزاب بيايد دوست دارند كه ايكاش باديه نشين و ميان صحرا نشينان بودند. در مجمع فرموده: بادى كسى است كه در باديه ساكن باشد حديث‌

«مَنْ‌ بَدَا جَفَا».

از آن است يعنى هر كه باديه نشين باشد اهل جفا ميشود.

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 172
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست