مكه و مدينه كه جنگ معروف بدر در آن واقع شد «وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُبِبَدْرٍوَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ»آل عمران: 123.
بدع:ايجاد ابتكارى. بايد دانست هر ايجادى ابداع نيست بلكهإبداعآنست كه بدون سابقه و بدون پيروى
از ديگران باشد، بهترين كلمه براى آن، ابتكار است مفردات ميگويد: «الْإِبْدَاعُانشاء صنعة بلا احتذاء و اقتداء»
در اقرب آمده:
11، مگر آنكه ستم كند بعد خوبى را عوض گيرد «ثُمَبَدَّلْنامَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ»اعراف: 95، سپس خوب را بجاى بد عوض
كرديم. راغب گويد:إِبْدَال،تَبْدِيل،تَبَدُّلواسْتِبْدَالهمه بمعنى عوض گرفتن و قرار دادن
چيزى است در جاى چيزى.
«لاتَبْدِيلَلِكَلِماتِ اللَّهِ»يونس:
64، براى كلمات خدا تغييرى نيست يعنى يكى بجاى ديگرى عوض گرفته نميشود «بِئْسَلِلظَّالِمِينَبَدَلًا»كهف:
50، شيطان و اولياء او براى ظالمان بجاى خدا، عوض بدىاند، بدل در آيهى
اخير وصف است نه مصدر.
بَدَن:تن. جسد. «فَالْيَوْمَنُنَجِّيكَبِبَدَنِكَلِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً»يونس: 92، امروز تو را بوسيلهى
بدنت نجات ميدهيم تا براى كسانيكه از پس تواند، عبرتى باشى يعنى زنده نجات يافتن
تو، شدنى نيست فقط پيكرت را از آب بيرون خواهيم انداخت و آن نوعى از نجات تو است و
آنهم براى عبرت ديگران.
«وَالْبُدْنَجَعَلْناها لَكُمْ مِنْ
شَعائِرِ اللَّهِ»حجّ: 36، بدن (بر وزن قفل) جمعبَدَنَةبمعنى شتر قربانى است، يعنى: شتران
قربانى را براى شما از نشانههاى خدا قرار داديم.
راغب گويد: بدن در جائى گفته ميشود كه بزرگى جثّه مراد باشد و جسد در
جائيكه رنگ مراد باشد گويند: «ثَوْبٌمُجَسَّدٌ وَ امَرأَةٌبادِنٌوبَدينٌ» يعنى لباس رنگ شده و زن تنومند. و شتر قربانى را بجهت