الضَّرَّاءِ وَ حِينَالْبَأْسِ»بقره: 177 بأس را در آيه، شدت جنگ و جنگ معنى كردهاند و با اصل معنى
كاملا درست است.
بائسدر آيهى «وَأَطْعِمُواالْبائِسَالْفَقِيرَ»حجّ: 28 كسى است كه باو سختى رسيده است بنا بر اين، فقير صفت بائس
است، زيرا ممكن است بائس غير فقير باشد «بِعَذابٍبَئِيسٍ»اعراف: 165 يعنى عذاب شديد.
بَأساءِ:بمعنى سختى است چنانكه از مفردات نقل شده در قاموس آنرا داهيه (واقعه
هولناك) معنى كرده است، هر چه هست، آن بمعنى سختى شديد است «وَالصَّابِرِينَ فِيالْبَأْساءِوَ الضَّرَّاءِ وَ حِينَالْبَأْسِ»بقره:
177، يعنى و صبر كنندگان در سختى و ضرر شديد و در موقع جنگ.
بيضاوى از ازهرى نقل ميكند: بأساء در سختيهائى گفته ميشود كه خارج از
بدن باشد مثل سختى در اموال و غيره و ضرّآء سختى است كه ببدن رسد مثل مرض و زخم و
غيره. صاحب الميزان ذيل آيه 214 از سوره بقره، نيز چنين گفته است. ولى در قاموس
گويد:
ضرّآء زمينگيرى و سختى و نقص در اموال و نفوس است. كلمه بأساء چهار
بار در قرآن مجيد آمده و پيوسته معادل ضرّآء واقع شده است، بنظر ميايد كه قول
ازهرى صحيحتر است. تا ميان آندو فرق باشد.
بِئسَ:فعل ذمّ است و در تمام ذمّها بكار ميرود چنانكه نعم در تمام مدحها
(مفردات) اصل آن ازبُؤْسبمعنى ناپسند است (اقرب) «فَحَسْبُهُجَهَنَّمُ وَلَبِئْسَالْمِهادُ»بقره: 206 جهنّم براى او كافى است و بد جايگاهى است.
گاهى بعد از بئس ماء نكره ميايد كه بمعنى شيئى و الّذى است. و فاعل
بئس را تفسير ميكند مثل «بِئْسَمايَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمانُكُمْ»بقره، 93 بد است آنچه ايمانتان
بدان امر ميكند.