إِنس:
(بكسر اوّل) بشر خلاف جنّ در قرآن مجيد پيوسته در مقابل جنّ بكار
رفته «وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَإِلَّا لِيَعْبُدُونِ»ذاريات 56، واحد آن انسىّ است مثل «فَلَنْأُكَلِّمَ الْيَوْمَإِنْسِيًّا»: مريم: 26،
جمع آن اناس و اناسىّ است مثل «قَدْعَلِمَ كُلُأُناسٍمَشْرَبَهُمْ»بقره:
60
«وَأَناسِيَكَثِيراً»فرقان: 49.
انس 18 بار و اناس 5 بار و انسىّ و اناسى يك بار در قرآن آمده است:
از مجموع 18 محلّ در هفت محل، انس قبل از جنّ و در يازده محلّ، جنّ قبل از انس
آمده است، على هذا نميشود گفت: چون جنّ پيش از انس بوجود آمده لذا پيش از آن ذكر
ميشود، زيرا در اين صورت ميبايست در همه جا، پيش از انس بيايد، قبل و بعد ذكر شدن
آنها روى تقريبهاى بخصوصى است كه با تدبّر در آيات روشن ميشود.
إِنسَان:اين كلمه 65 بار در قرآن مجيد بكار رفته است، با مراجعه بموارد آن
خواهيم ديد كه از آن جسد ظاهرى و صورت ظاهرى مراد نيست چنانكه در بشر مراد است، بلكه
باطن و نهاد و استعداد و انسانيت و عواطف او در نظر است، مثل «إِنَالْإِنْسانَلَظَلُومٌ كَفَّارٌ»ابراهيم:
15، در آياتيكه راجع باوّل خلقت و عنوان آنها انسان است مثل «لَقَدْخَلَقْنَاالْإِنْسانَمِنْ صَلْصالٍ»حجر: 26 «خَلَقَالْإِنْسانَمِنْ نُطْفَةٍ»نحل: 4، اگر در ما قبل و ما بعد آيات دقت شود خواهيم ديد كه صورت
ظاهر از آنها مراد نيست.
فرق مشروح ميان انسان و بشر در بشر خواهد آمد، بعضى از آنچه قرآن در
بارهى انسان آورده بقرار ذيل است:
1- انسان
از گل خشك شده از لجن سياه و بد بو و كهنه آفريده شده