اقتدا شود، خواه انسان باشد يا كتاب يا غير آن، حق باشد يا باطل جمع
آنأَئِمَّهاست. در قاموس گفته امام آنست كه
از وى پيروى شود رئيس باشد يا غير آن، ريسمانى كه بنّا بديوار ميكشد تا راست بنا
كند، راه، متولّى امر، قرآن، پيغمبر، خليفه، فرمانده لشگر، و آنچه بچّه هر روز ياد
ميگيرد، و نمونهايكه از روى آن نظير آنرا ميسازند و ...
ناگفته نماند معنى جامع، همان مقتدا بودن است، ريسمانيكه بنّا از آن
پيروى ميكند و طبق آن بنا ميكند، راهيكه انسان در امتداد آن قدم بر ميدارد،
كتابيكه ميخواند همه امام و پيشوا و مقتدايند.
در آيه «إِنِّيجاعِلُكَ لِلنَّاسِإِماماًقالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي
قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»بقره: 124 مراد از امام، ابراهيم عليه السّلام است و از «لايَنالُ عَهْدِي
الظَّالِمِينَ»ميفهميم كه اماميكه خدا از او راضى است و اماميكه امامت او را خدا
ميدهد از ستمكاران برگزيده نميشود «لايَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ».
اگر گويند: كسيكه ظالم و ستمگر بود ولى توبه كرد و نيكو كار شد، يا
كافر و مشرك بود و ايمان آورد چه مانعى دارد كه چنين كسى از جانب خدا امام باشد؟
گوئيم: وجدان و فطرت حكم ميكند كه چنين كسى هم امام نباشد و خدا او
را براى اينكار انتخاب نكند، درست است توبه و ايمان بسيارى از كارها را جبران
ميكند، ولى باز وجدان حكم ميكند كه خداوند فقط پاكان مطلق را براى اينكار انتخاب
ميكند نه آنانكه در گذشته ستمگر و مسلوب الاطمينان بوده و الآن توبه كردهاند و يا
مشرك بوده و ايمان آوردهاند، حقّا آن شاعر خوب گفته:
ليس من أَذْنَبَ ذنبابِإِمَامٍ
كيف من أَشْرَك دَهْراً
و كَفَر
تفصيل سخن را در كتب تفسير ذيل آيهى فوق مطالعه كنيد[1]با در نظر
گرفتن آنچه در معنى امام گفته شد معنى آيهى
[1] در باره اين آيه در «عهد» توضيحداده شده حتما بآنجا رجوع شود.