در آيهى «وَقالَ الَّذِي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَأُمَّةٍ»يوسف: 45،
امّت را مدّت معنى كردهاند يعنى آنكه از دو نفر زندانى نجات يافته بود و بعد از
مدّتى يوسف را ياد آورد، گفت: الخ.
شايد از جهت يكنواخت بودن روزها و سالهاى گذشته، بآنها امّت اطلاق
شده است راغب گويد:
«وَادَّكَرَ بَعْدَأُمَّةٍ»يعنى بعد
از گذشتن اهل يك زمان يا اهل يك دين، يوسف را ياد آورد، اين معنى بنظر قوى ميايد.
أُمم:جمع
أمّت است، آيهى «وَما مِنْ دَابَّةٍ فِي
الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلَّاأُمَمٌأَمْثالُكُمْ»انعام: 38، صريح است در اينكه
جنبندگان و طيور داراى تشكيلات و نظاماتاند و در زندگى اهداف مشترك و مقررات
مخصوصى دارند.
امروز، اين مسئله كاملا روشن شده است، نظام زندگى كه ميان مورچهها،
موريانهها، ماهيان و غير آنها برقرار است واقعا مايهى اعجاب ميباشد و آيهى فوق،
بسيار قابل دقّت است.
أُمِّيٌ:درس نا خوانده.
راغب گويد: أُمِّي كسى است كه نوشتن و خواندن بلد نيست و از قطرب نقل
ميكند كه:أُمِّيَّةبمعنى غفلت و جهالت است، و امّى از
آن معنى است، در الميزان فرمايد: امّى منسوب بامّ (مادر) است زيرا مهربانى مادر
مانع از آن ميشد كه فرزندش را بدست معلّم بسپارد، فرزند فقط بتربيت مادر اكتفا
ميكرد.
«وَمِنْهُمْأُمِّيُّونَلا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ
إِلَّا أَمانِيَّ»بقره: 78 يعنى قسمتى از يهود بيسوادند، كتاب را جز دروغهائيكه علماء
آنها ميسازند، نميدانند.