در دو آيهى ديگر مانع از آن است، زيرا اوّلى حاكى است كه آن نزد
خداست و مكنون و محفوظ هم دلالت بر دوام و هميشگى دارند، و رسول خدا (ص) هميشگى
نيست و وفات يافته است ولى قرآن، اكنون هم در كتاب مكنون و لوح محفوظ هست.
3- معناى
سوم امّ معظم شيئى و مركز آن است مثل امّ القرى كه بمكّه معظّمه گفته شده «لِتُنْذِرَأُمَالْقُرى وَ مَنْ
حَوْلَها»انعام:
92 «أَوْحَيْناإِلَيْكَ قُرْآناً
عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَأُمَالْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها»شورى: 7 مكّه معظّمه را از آنجهت
امّ القرى گويند كه مركز آباديهاى حجاز بود مثل مراكز ممالك كنونى.
راغب و ديگران گفتهاند:
امّ القرى بودن مكّه بجهت آنست كه زمين از زير آن گسترده شده.
بموجب روايات، مكّه معظّمه، اوّلين محلّ منعقد شده و خشكيده از زمين
است، ولى تدبّر در قرآن نشان ميدهد كه امّ القرى بودن بدين تناسب نيست، بلكه
بمناسبت مركز بودن آنست.
زيرا در قرآن هست «وَما كانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى حَتَّى يَبْعَثَ فِيأُمِّهارَسُولًا يَتْلُوا
عَلَيْهِمْ آياتِنا»قصص: 59 اين آيه، ميگويد: ابتدا در مركز آباديها و شهرها، رسولى بر
انگيخته ميشود، پس از آن دوران هلاكت آنها ميرسد، بنا بر اين، امّ القرى بودن
مخصوص مكّه نيست تا بگوئيم زمين از زير آن گسترده شده، بلكه تمام آباديها و شهرها،
امّ (مركز) دارند.
«وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ
مَوازِينُهُفَأُمُّهُهاوِيَةٌ»قارعه: 9 و امّا هر كه ميزانهاى او
سبك شده، مسكن و قرارگاه او هاويه است، طبرسى فرمايد: بجهنم از آن سبب امّ گفته
شده كه آدمى در آن جاى ميگيرد چنانكه در كنار مادرش.
ميشود گفت: اين مثل «مَأْواكُمُالنَّارُ»است زيرا مأوى بمعنى جايگاه و محلّى است كه آدمى در آن جاى ميگيرد.