إِبْراهِيمَ»آنگاه در ذيل حكايت موسى و هارون فرموده «سَلامٌعَلى مُوسى وَ هارُونَ»سپس در ذيل قصّه الياس آمده «سَلامٌعَلى إِلْياسِينَ»و اگر مراد آل محمد صلوات اللَّه
عليهم اجمعين باشد بايد گفت: اين آيه در سياق آيات قبل نيست و نيز در سياق آيات ما
بعد هم نخواهد بود و اللَّه اعلم ولى ميشود كه آن از بطون قرآن باشد.
أَمْ:حرف استفهام است، دو جور بكار ميرود متّصله و منقطعه.
متّصله آن است كه در رديف الف استفهام واقع شود و بمعنى اىّ (كدام)
ميايد مثل «وَإِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌأَمْبَعِيدٌ ما تُوعَدُونَ»انبياء: 109 يعنى نميدانم آيا
نزديك يا دور است آنچه وعده ميشويد و نيز بعد از الف تسويه واقع ميشود نحو «سَواءٌعَلَيْهِمْ أَ
أَنْذَرْتَهُمْأَمْلَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ»بقره: 6 يعنى براى آنها يكسان است
خواه بترسانى يا نترسانى ايمان نمياورند. بهتر است بگوئيم: در اين صورت الف تسويه
و ام هر دو بمعنى «خواه» ميايند.
متّصله از آن سبب گويند كه ما قبل «أم» بما
بعدش متّصل است.
منقطعه آنست كه از ما بعدش قطع شده و بمعنى بل (بلكه) ميايد مانند «أَمِاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ
اللَّهِ شُفَعاءَ»زمر: 43 يعنى بلكه جز خدا واسطه هائى گرفتهاند.
أَمْگاهى به هل داخل ميشود ولى بهمزه داخل نميشود مانند «أَمْهَلْ تَسْتَوِي
الظُّلُماتُ وَ النُّورُ»رعد: 16، آنچه در باره «ام» نوشته
شد همه از اقرب الموارد است، فقط مثلها را از قرآن آوردهايم.
أَمْت:بلندى. مكان مرتفع (اقرب الموارد) «لاتَرى فِيها عِوَجاً وَ لاأَمْتاً»طه: 107
يعنى در زمين پستى و بلندى نمىبينى از قرينهى امت فهميده ميشود كه «عوج» بمعنى انخفاض و پستى است. در قاموس گويد: امت يعنى مكان مرتفع، تپّههاى
كوچك، پستى و بلندى، و اختلاف در شيئى. ولى مراد از آن در آيه، بلندى است، و اين
آيه عبارت اخرى آيهى ما