قسامه (با فتح قاف) در لغت، اسم است براى اولياى دم كه بر ادعاى خود
سوگند ياد مىكنند.[1]در اصطلاح
بعضى از فقيهان، اسم سوگندهايى است كه بر اولياى دم تقسيم مىشود. به هر تقدير، اسمى است غير مصدرى كه جايگزين
مصدر شده است. گفته مىشود: «اقسم، اقساما و قسامة»؛
چنان كه گفته مىشود: «اكرم،
اكراما و كرامة». شيخ محمد
خطيب شربينى مىنويسد:[2] و هى بفتح القاف: اسم الايمان تقسّم على اولياء الدم مأخوذة من القسم
و هو اليمين و قيل اسم الاولياء؛ قسامه به فتح قاف نام سوگندهايى است كه بر اولياى
دم تقسيم مىشود و از قسم كه همان سوگند است اخذ شده است و گفته شده: قسامه، نام
اوليايى است كه براى اثبات قتل بر مدعى عليه سوگند ادا مىكنند. سپس مىگويد: «نخستين كسى كه در جاهليت با قسامه به داورى نشست، وليد
بن مغيره بود و اسلام آن را تقرير و تثبيت نمود. همچنين داستانى از ابو طالب نقل
شده كه در جاهليت به قسامه مدعى عليه حكم كرده است. از اين رو برخى او را نخستين
كسى دانستهاند كه به قسامه عمل كرده است.»[3] 2. تعريف قسامه در نزد حنفىها، قسامه عبارت است از اداى 50 سوگند متعدد در دعوى قتل
كه توسط 50 مرد اقامه مىشود.[4]از نظر حنفىها، اهل محلهاى كه مقتول در آنجا يافت شد، 50 نفر را انتخاب مىكنند كه قسم بخورند
تا تهمت از متهم رفع شود.
هر
يك از آنان سوگند مىخورد كه «به خدا، او (متهم) آن شخص را نكشته و ما نمىدانيم قاتل كيست.» اگر چنين سوگند ياد كنند، ديه بر آنها ثابت است.[1] مسالك الافهام، ج 15، ص 197.
[2] شيخ شمس الدين محمد بن احمد الشربينى القاهرى الخطيب؛كتاب او به نام مغنى المحتاج الى معرفة معانى الفاظ المحتاج معروف است و تأليفاتديگرى هم دارد.
[3] خطيب شربينى، مغنى المحتاج، ج 4، ص 109.
[4] ابن رشد اندلسى، بداية المجتهد، ج 2،ص 454؛ خطيب شربينى، همان، ج 4، ص 118 و 150. يزدى، سيد مصطفى محقق داماد، قواعد فقه (محقق داماد)، 4 جلد، مركزنشر علوم اسلامى، تهران - ايران، دوازدهم، 1406 ه ق