باشد، ترديد دارد.[1]اين ترديد موافق قواعد است و بر همين اساس فخر المحققين فرموده است
كه در اين مورد ضمان به عهدۀ عاقله است. صاحب جواهر اين فرع را از مصاديق مباشرت و تسبيب در قتل دانسته،
مباشر را مقدم در مسئوليت مىداند.[2]بنابراين،
ايشان آورندۀ بچه را به ميدان تير، مسئول و ضامن مىداند. مسألۀ دوم. مطلبى است كه از محكمى تحرير علامه نقل شده است به
اين نحو كه اگر انسان بالغى، انسان بالغ ديگر را در معرض تير قرار بدهد، حكمش
مانند فرع قبل است.[3] مسألۀ سوم. اگر بچه غير مميزى در ميدان تير آمد و مورد هدف
قرار گرفت، ضمان به عهدۀ رامى است چه «حذار» گفته باشد و چه نگفته باشد؛
زيرا به تعبير فاضل هندى در كشف اللثام، بچه غير مميز حذار را نمىفهمد تا اگر
حذار و هشدار داده شد، ضمان از عهدۀ رامى برداشته شود. - نقد و بررسى يك رأى:
در
ادامه توضيحات مربوط به قاعدۀ تحذير به نقد و بررسى رأى شعبۀ 26 ديوان عالى كشور كه به استناد
قاعدۀ مورد بحث صادر شده است، مىپردازيم: در پروندۀ موضوع دادنامۀ شماره 1170- 4/ 11/ 1366
شعبۀ 26 ديوان عالى كشور، پاسدار رسمى آقاى ع. ص. به اتهام ايراد جرح به پاى
آقاى خ. تحت تعقيب دادسراى نظامى فارس قرار مىگيرد. بدين توضيح كه در ساعت 12 شب
مورخ 28/ 6/ 64 شاكيان در حالى كه سوار بر موتور بودهاند با تيم گشتى و بازرسى
گروه مقاومت ابو ذر در چهارراه امام خمينى فسا برخورد مىكنند و چون شيشهاى شراب
از آنها كشف مىشود، به شهربانى هدايت مىشوند؛ ولى در بين راه موتورسواران تصميم
به فرار مىگيرند. گروه مقاومت ايست مىدهد؛ اما موتورسواران توجهى به آن نمىكنند. سپس گروه مقاومت چند تير هوايى شليك مىكند؛ لكن آنها به فرار ادامه
مىدهند. مسئول تيم به متهم مىگويد به چرخ موتور شليك كند؛ اما تير به پاى
يكى از موتورسواران برخورد مىكند.[1] شرايع الاسلام؛ ج 3، ص 271.
[2] جواهر الكلام؛ ج 43، ص 69- 70.
[3] همان؛ ج 43، ص 262.