تمتع،[1] 2) حق اتلاف،[2] 3) حق واگذارى[3]. در حقوق انگليس، به ويژه در دهه اخير، تحليلهايى درباره اختيارات
مالك نسبت به مايملكش به چشم مىخورد كه از برخى جنبهها با حقوق ساير كشورهاى
اروپايى متفاوت است. براى مثال در حقوق انگليس مالك مىتواند با تجزيۀ كيفى
اختياراتش، تغييراتى اساسى در نوع رابطۀ خود با مايملكش بدهد و براى نمونه
از طريق منعقد كردن قراردادى به نام «تراست»[4]بخشى از اختيارات خود را نسبت به دارايىاش
به «تراستى»[5]انتقال دهد
و خود به عنوان ذى نفع، رابطۀ جديدى با دارايى سابقش برقرار سازد. به اين ترتيب، تراستى ضمن آنكه تعهداتى در
قبال ذى نفع به عهده مىگيرد، به عنوان مالك جديد مال شناخته مىشود و حق اداره و
حتى انتقال آن را به غير دارد و در عين حال، ذى نفع حق دارد در صورتى كه تراستى
تعهداتش را نقض كند، از طريق مراجعه به دادگاه، الزام تراستى را به اجراى تعهد
درخواست كند. اين نهاد
اگر چه با نهادهاى وصيت، وقف، صلح، و يا تعهد به نفع ثالث (موضوع ماده 196
ق. م)
در
حقوق ايران از برخى جنبهها مشابه است، با آنها تفاوت بسيارىدارد. البته در حقوق فرانسه نيز تأسيس حقوقى نسبتا مشابهى به نام «تونتين»[6]وجود دارد كه به
وسيله آن، مالك مىتواند ضمن بهرهبردارى از مايملك خود، در شركتى به همين نام،
حقوق مالكانهاش را نسبت به مايملك مذكور، كاهش دهد و علاوه بر آن، هرگونه امكان
دسترسى ورثهاش را به آن مال به طور كامل منتفى سازد و با اين حال، از برخى
امتيازهاى احتمالى آن در آينده بهرهمند شود.[7] 5. در حقوق روم ويژگيهاى شمرده شده براى مالكيت در حقوق اسلام، با اندك تفاوت در
حقوق روم نيز وجود داشت. به عقيده حقوقدانان رومى مالكيت به سه حق منشعب مىشد و
مجموعۀ[1] the right of enjoyment.
[2] the right of destruction.
[3] the right of disposition.
[4] trust.
[5] trustee.
[6] tontine.
[7] براى مطالعه بيشتر رجوع كنيد به: داويد، رنه؛ نظامهاى بزرگ حقوقى معاصر؛ ص 344- 349.