گونه دادوستد است، در حالى كه حق قابل معامله از طريق بيع نيست؛ يا
ملك قابل اعراض است، اما حق در اغلب موارد قابل اسقاط است. سرانجام اين كه معلوم
نيست در اين تقسيم، حق اولويت در كجا قرار مىگيرد؟ حق اولويت، قابل اعراض، و
مانند ملك است. 2. تقسيم حق در فقه در فقه دارايى به ملك و حق تقسيم مىشود. در تعريف حق گفته مىشود:
حق نوعى سلطه است كه انسان بر اشيا يا اشخاص دارد. سلطه بر اشيا، مانند حق تحجير و
حق الرهانه. كه رتبهاى نازلتر از مالكيت دارد و سلطه بر اشخاص، مانند حق قصاص و
حق حضانت. از نظر فقهى، حقوق نسبت به قابليت اسقاط و نقل و انتقال قهرى و
اختيارى يكسان نيستند و به دستههاى زير تقسيم مىشوند: 1. حقوق غير قابل اسقاط و نقل و انتقال، مانند حق زوجيت و حق ابوت. 2. حقوقى كه قابل اسقاط ولى غير قابل انتقالند، مانند حقى كه در نتيجه
افترا براى شخص حاصل مىشود كه جز با گذشت و اسقاط يا تحصيل رضايت ساقط نمىگردد. 3. حقوق قابل اسقاط و انتقال قهرى و غير قابل نقل، مانند حق نفقه كه
قابل واگذارى به ديگرى نيست، ولى از طريق ارث قابل انتقال است و مستقيما يا از
طريق صلح نيز قابل اسقاط است. 4. حقوقى كه قابل اسقاط و واگذارى بلاعوض هستند، ولى قابل انتقال به ارث
يا واگذارى معوض نيستند، مانند حق قسم (حقى كه
زوجات متعدد بر زوج در تقسيم بيتوته دارند). 5. حقوق قابل اسقاط و انتقال قهرى و واگذارى از طريق صلح و ساير معاملات
غير از بيع، مانند حق تحجير.
توضيح
اين كه حق تحجير نمىتواند مبيع قرار گيرد، چون در بيع، شرط است كه مبيع عين باشد
و حق تحجير چون از زمره حقوق است قابل آن كه مبيع واقع شود نيست، ولى قابل انتقال
از طريق ارث و صلح است و نيز در بيع مىتواند ثمن قرار گيرد.