جذام مىداند.[1]
نسبنامههاى معدودى هم كه در منابع اسلامى از بنىنضير باقى مانده مبهم و ناكافى
است.[2] بنا به نظر ولفنسون) nosnefloW (با توجه به دقت يهوديان در كتابت تاريخ خود،
محققان تاريخ يهود از سكوت منابع يهودى درباره يهوديان شمال حجاز درشگفتاند.[3] كاسكل) leksaC (، مارگوليوت) htuoilograM (، وستنفلد) dlefnetsuW (و هيتّى) yttiH (بر اساس زبانشناسى و مطالعه نامها، اصطلاحات
و اشعار شاعران بنىنضير آنها را از قبايل عرب يهودى شده دانستهاند.[4] وينكلر) relkniW (نيز با تكيه بر تفاوت فرهنگ يهوديان يثرب با
يهوديان فلسطين، بنىاسرائيل بودن آنها را نامعقول دانسته است.[5] اين در حالى است كه نولدكه) ekedloN (، اوليرى) yraelO (و بروكلمان) namlekorB (تغييرات فرهنگى و زبانى يهوديان را ناشى از اوضاع اقليمى و فرهنگى حجاز دانسته،
بر اسرائيلى بودن بنىنضير تأكيد دارند.[6] در بيشتر منابع اسلامى دو قبيله بنىنضير و
بنىقريظه به «كاهنان» شهرت دارند[7] كه اشاره به انتساب آنها به هارون
است، زيرا هارون در ميان يهوديان به كاهن شهرت دارد و در تأييد انتساب بنىنضير به
هارون گفته شده كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله همسرش صفيّه نضيرى را از
فرزندان هارون دانسته است.[8] همچنين در روايتى منتسب به ايشان از
بنىنضير و بنىقريظه با صفت «كاهنان» ياد شده كه بيانگر نسبت اين دو قبيله به
بنىاسرائيل از طريق هارون نبى است.[9] نشانههايى هم در برخى آيات قرآنى مىتوان
يافت كه از اسرائيلى تبار بودن يهوديان[1] . تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 49
[2] . الطبقات، ج 8، ص 120؛ المحبر، ص 387؛اسدالغابه، ج 5، ص 490
[3] . تاريخ اليهود، ص 53
[4] . ر. ك: المفصل، ج 6، صص 530- 531؛.61 .P ,sbarA eht fo yrotsiH
[5] . ر. ك: المفصل، ج 6، ص 531
[6] . تاريخ الشعوب الاسلاميه، ص 153؛ ر. ك:المفصل، ج 6، ص 552
[7] . تفسير قمى، ج 1، ص 196؛ الاغانى، ج 3،ص 110؛ ج 22، ص 111؛ الطبقات، ج 7، ص 501
[8] . الطبقات، ج 8، ص 127؛ تاريخ دمشق، ج3، ص 222؛ سير اعلام النبلاء، ج 2، ص 233
[9] . الطبقات، ج 7، ص 501؛ مسند احمد، ج 6،ص 1؛ المعجم الكبير، ج 22، ص 197