نزد پيامبر آمدند.[1] بنىليث براى رفع مخاصمه ميان خود و ديگران
نيز از پيامبر مىخواستند تا ميان آنان داورى و حكم كند. پيامبر نيز با صدور احكام
و فرمانهاى ويژه، به مخاصمات آنان پايان مىداد.[2] مفسران از
اين درگيريها ياد كردهاند. چنانكه ذيل سوره نصر آمده اعضاى قبيله خزاعه در سال
فتح مكه به انتقام يكى از كشتگان خود در جاهليت، مردى را از بنىليث كشتند.[3] ذيل آيات 278- 279 بقره/ 2[4] و 34 نساء/
4[5] و 67 مائده/ 5[6]، نيز نقل شده كه فردى از بنىهاشم در
عصر جاهلى در ستيز بنىليث و هذيل كشته شد و پيامبر در فتح مكه[7] (سال هشتم)
يا حجةالوداع[8] (سال دهم) از خون او درگذشت و براى پايان دادن به
دشمنيهاى پيشين دستور داد از هرگونه انتقام خوددارى ورزيده، با دريافت ديه يا
انجام قصاص از ادامه درگيريهاى قبيلهاى بپرهيزند. پس از پيامبر بنىليث پس از پيامبر در جنگهاى ارتداد و
فتوحات شركت كردند و با توجه به تعدد تيرههاى ليثى نمىتوان موضعگيرى يكسانى را
از آنان انتظار داشت. برخى از آنان از كارگزاران عمر و عثمان بودند.[9] برخى هم در
قتل عثمان نقش داشتند، چنانكه عروة بن[1] . تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 79
[2] . المغازى، ج 3، ص 919- 920
[3] . صحيح البخارى، ج 8، ص 49؛ صحيح مسلم،ج 4، ص 464؛ تفسير بغوى، ج 4، ص 510؛ دلايل النبوه، ج 5، ص 84
[4] . مجمعالبيان، ج 2، ص 674؛ روض الجنان،ج 4، ص 109
[5] . الدرالمنثور، ج 2، ص 523
[6] . تفسير قمى، ج 1، ص 179
[7] . الطبقات، ابن سعد، ج 4، ص 35
[8] . السيرة النبويه، ج 4، ص 603
[9] . تاريخ طبرى، ج 2، ص 680