كنانيها در ماجراى لشكركشى ابرهه به مكه نقش
داشتند. رفتارهاى بازدارنده كنانيها در برابر توطئه ابرهه از دغدغه ايشان براى
حفاظت از كعبه خبر مىدهد، هرچند كه اين رفتارها بر انگيزه ابرهه در حمله به خانه
خدا افزود؛ بر پايه گزارشهاى موجود يكى از مردان بنىكنانه وقتى شنيد ابرهه در يمن
عبادتگاهى ساخته تا مردم را به آنجا بكشاند و از زيارت كعبه بازدارد، راهى يمن شد
و به آن بى حرمتى كرد. ابرهه از اين كار سخت برآشفت و تصميم گرفت حمله گستردهاى
را براى تخريب خانه خدا تدارك ببيند. ابرهه كه به قصد تخريب كعبه سپاهى بزرگ فراهم
كرده بود، كسى را فرستاد تا مردم را بار ديگر به زيارت عبادتگاهى كه ساخته بود
دعوت كند. فرستاده ابرهه به دست برخى كنانيها كشته شد. وقتى اين خبر به ابرهه
رسيد، برانگيزهاش در حمله به مكه شدت بيشترى بخشيد.[1] كنانيها و
ديگر قبايل مكه براى رويارويى با سپاه ابرهه خود را آماده كردند؛ اما با آگاه شدن
از قدرت و توان برتر سپاه ابرهه، دست از جنگ كشيدند.[2] از كارهاى ديگر بنىكنانه براى حفظ كعبه حفاظت
از حجرالاسود بود. گروهى قصد داشتند حجرالاسود را از كعبه به صنعا در يمن ببرند و
بنىكنانه به مقابله با آنها برخاسته، بعضى را كشته و برخى ديگر را اسير كردند.[3] تغيير در مناسك حج جابهجايى در ماههاى حرام از ويژگيهاى
بنىكنانه بود. آنها كه از فتوادهندگان عرب جاهلى بودند، حرمت متوالى سه ماه
ذيقعده، ذيحجه و محرّم را مايه مشقت و مانع از ادامه جنگهاى خود مىدانستند، از
اين رو در موسم حج با اعلام جابهجايى ماهها و تأخير انداختن ماه محرم توالى سه
ماه حرام را از بين مىبردند. اين بدعت را كه از آن به «نَسىء» ياد شده است،
بيشتر حذيفه از بنى مالك بن كنانه بنا نهاد و فرزندانش تا پس از اسلام ادامه
دادند.[4] جز گزارشى كه بنىكنانه را پايهگذار اين بدعت شمرده[5] ديگر
گزارشها صرفاً مردى از كنانه را بدعتگذار معرفى كرده و نامى از وى نبردهاند.[6] برخى نيز با
ذكر نامش او را مالكبن كنانه، ثعلبة بن مالك، حارثبن مالك القلمس، سريربن
القلمس،[1] . السير والمغازى، ص 61؛ المفصل، ج 3، ص510
[2] . السيرةالنبويه، ج 3، ص 31
[3] . المفصل، ج 4، ص 17
[4] . المحبر، ص 156- 157؛ مروج الذهب، ج 2،ص 62؛ السيرةالنبويه، ج 1، ص 28- 29
[5] . الكشاف، ج 2، ص 270
[6] . تفسير قمى، ج 1، ص 290؛ جامعالبيان،مج 6، ج 10، ص 169؛ تفسير ابن ابى حاتم، ج 6، ص 1794