از ميان 51 عالم يهودى كه ابن هشام به نقل از
ابن اسحاق در ميان قبايل يهودى بنىقريظه، بنىنضير و بنىقينقاع برشمرده است 28
تن از بنىقينقاع هستند (معادل تقريبى 51% از ايشان).[1] افراد
برجستهاى كه در منابع تفسيرى نيز بارها از ايشان سخن به ميان آمده است عبارتاند
از: رفاعة بن زيد، فنحاص، سويد بن حارث، مالك بن ضيف، رافع بن حريمله، رفاعة بن
قيس، رافع بن ابى رافع، شاس بن قيس، نعمان بن ابى اوفى و بحرى بن عمرو. از گزارشهاى تفسيرى موجود برمىآيد كه آنها از
فرصتهاى گوناگون براى ترديدافكنى در باورهاى مسلمانان بهره بردند. ترديد در نزول
وحى بر پيامبر (انعام/ 6، 91)، درخواست برخى معجزههاى خاص (آلعمران/ 3، 184؛
بقره/ 2، 108، 118، 183) و هدايت به آيين يهود (بقره/ 2، 113، 135) از اين موارد
بوده است؛ همچنين ايشان خود را دوستان خدا (مائده/ 5، 18) و امت برتر مىدانستند.
(آلعمران/ 3، 110) با تغيير قبله از بيتالمقدس به سوى كعبه
روابط پيامبر و يهود رسماً سردتر شد. هنگامى كه برخى مسلمانان براى دريافت كمك مالى
نزد آنان رفتند، خداى مسلمانان را فقير خواندند. (آلعمران/ 3، 181) آنها همچنين
اسلام، پيامبر و مسلمانان را به سخره گرفتند (آلعمران/ 3، 23؛ مائده/ 5، 57؛
بقره/ 2، 104) و مانع حركت در راه خدا (سبيل الله) شدند (آلعمران/ 3، 99)، از اين
رو خداوند از مسلمانان خواست با ايشان قطع رابطه كنند (مائده/ 5، 57) و آنان را تا
زمانى كه به احكام واقعى تورات تن در ندهند، ناچيز و بىارزش دانست. (مائده/ 5،
68) مفسران ذيل آيات 100[2]، 104[3]، 108[4]، 113[5]، 118[6]، 135[7]، 142[8] بقره/ 2؛[1] . السيرةالنبويه، ج 2، ص 369
[2] . جامع البيان، مج 1، ج 1، ص 620
[3] . همان، ص 659؛ التبيان، ج 1، ص 388؛مجمعالبيان، ج 1، ص 336
[4] . جامعالبيان، مج 1، ج 1، ص 676؛زادالمسير، ج 1، ص 111
[5] . جامعالبيان، مج 1، ج 1، ص 692
[6] . همان، ص 715
[7] . مجمعالبيان، ج 1، ص 402؛ اسبابالنزول، ص 25
[8] . جامع البيان، مج 2، ج 2، ص 5