سخن از حركت پيامبر از بازار بنىقينقاع به
مسجد يا خانه فاطمه عليها السلام در ميان است[1]؛ همچنين
برخى از فقرا در اعزام به تبوك در سال نهم هجرى اسلحه، مركب يا توشه كافى نداشتند
از اين رو محله بنىقينقاع از انصار درخواست كمك مىكردند[2]؛ همچنين در
منابع صحابهنگارانه از همپيمانى برخى از اعضاى بنىقينقاع با قبايل خزرجى منشعب
از عوف بن خزرج (كه در نزديكى مسجد قرار داشتند) خبر مىدهند.[3] برآيند
گزارشها نشان مىدهد كه بنىقينقاع در مناطقى سكونت داشتند كه نزديك به مناطق
خزرجى بود. همپيمانى ايشان با يكديگر نيز مؤيد همين
احتمال است. در حوزه اقتصاد بنىقينقاع ادعا شده كه همگى
ايشان ريختهگر بودند.[4] صاغانى نيز واژه قينقاع را تشكيل شده از واژه
«قين» به معناى آهنگر و «قاع» نام يكى از قلعههاى يثرب دانسته است.[5] البته
احتمال آنكه اعضاى يك قبيله همگى كسب و حرفه يكسانى داشته باشند بعيد است. اينكه
گفته شده: آنها زمينهاى كشاورزى نداشتند[6] نمىتواند درست باشد
و تنها به اين نكته اشاره دارد كه اقتصاد آنان عموماً مبتنى بر كشاورزى نبوده است.
گزارشهايى هم كه از زمينهاى بنىقينقاع سخن مىگويند مؤيد اين مدعايند.[7] بيش از همه به بازار بنىقينقاع به عنوان يكى
از عمدهترين بازارهاى يثرب اشاره شده است كه افزون بر داد و ستد، از مراكز تجمع
يثربيان به شمار مىآمده[8] و كاركرد[1] . تاريخ دمشق، ج 13، ص 193
[2] . تاريخ دمشق، ج 62، ص 357
[3] . تاريخ دمشق، ج 29، ص 100، 357
[4] . المغازى، ج 1، ص 179
[5] . عمدة القارى، ج 15، ص 18
[6] . الثقات، ج 1، ص 210
[7] . السنن الكبرى، ج 5، ص 316
[8] . تاريخ المدينه، ج 1، ص 289؛ الاغانى،ج 3، ص 20- 21