سيوطى عبرى[1] و برخى ديگر
سُريانى مىدانند[2]، چنانكه تلاش شمارى از پژوهشگران اروپايى براى به دست
دادن يك ريشه عبرى براى واژه ياد شده، حاكى از وحدت نظر آنان با سيوطى است، هرچند
برخى به رغم پذيرش دخيل بودن، ريشه و خاستگاه حطّه را معمّاگونه خوانده و هيچيك
از ريشههاى گفته شده را قانع كننده و پذيرفتنى نمىدانند.[3] نيامدن اين واژه
در برخى منابع مربوط به واژگان دخيل قرآن[4] و نيز پراكندگى آراى
صاحبان ديدگاه مقابل، مىتواند مؤيدى بر ديدگاه مشهور باشد.[5] بنابر آنچه
گفته شد، به احتمال قريب به يقين، حطّه از واژگان عربى و منقول به معناست[6]؛ اما از
آنجا كه گفتارى از بنىاسرائيلِ عبرى زبان را گزارش مىكند، شائبه غير عربى بودن
آن پديد آمده است. تركيب «باب حطّه» عيناً در قرآن نيامده، بلكه
نامى است كه دست كم ساختار عربى آن پس از نزول قرآن و به سبب تقارن در كاربرد و
نيز ارتباط «الباب» و «حطه» با يكديگر پديد آمده است: «و اذ قُلنَا
ادخُلوا هذِهِ القَريَةَ فَكُلوا مِنها حَيثُ شِئتُم رَغَدًا وادخُلوا البابَ
سُجَّدًا وقولوا حِطَّةٌ نَغفِر لَكُم خَطيكُم وسَنَزيدُ المُحسِنين ...». (بقره/ 2،
58) مشهور[7] مفسران نخستين[8] و نيز مفسران متأخر
شيعه[9] و سنى[10] مراد از
«القَريَة» را شهر بيتالمقدس* و برخى آيه «يقَومِ ادخُلوا
الارضَ المُقَدَّسَةَ الَّتى كَتَبَ اللَّهُ لَكُم ...» (مائده/ 5، 21) را
مؤيّد آن دانستهاند.[11] برخى بر اين باورند كه فرمان ورود ياد شده در
آيه مربوط به پس از رهايى بنى* اسرائيل از وادى تيه* است[12]، در هر صورت
دست كم اين معناى سربسته را مىتوان از آيه برداشت كرد كه خداوند، بنىاسرائيل را
فرمان داد كه با[1] . الاتفاق، ج 1، ص 292؛ المتوكلى، ص 124
[2] . واژه هاى دخيل، ص 180
[3] . واژه هاى دخيل، ص 180
[4] . ر. ك: هل فى القرآن اعجمى؛ لغاتالقبائل الواردة فى القرآن
[5] . واژه هاى دخيل، ص 180
[6] . التفسير الكبير، ج 3، ص 90؛ لغاتالقبائل الواردة فى القرآن
[7] . تفسير ثعالبى، ج 1، ص 79؛ كنزالدقائق،ج 2، ص 17
[8] . جامع البيان، مج 1، ج 1، ص 426؛التبيان، ج 1، ص 247؛ روض الجنان، ج 1، ص 302
[9] . التبيان، ج 1، ص 262؛ مجمع البيان، ج1، ص 247؛ التفسير التفسير الكبير، ج 3، ص 88
[10] . كشف الاسرار، ج 1، ص 203؛ الكشاف، ج1، ص 142؛ التفسير التفسير الكبير، ج 3، ص 88
[11] . مجمعالبيان، ج 1، ص 247؛ البحرالمحيط، ج 1، ص 357؛ اللباب، ج 2، ص 93
[12] . تفسير منسوب به امام عسكرى عليهالسلام، ص 259؛ التفسير الكبير، ج 3، ص 88