ياد شده به اين پرسش محتمل مىپردازد كه چگونه
بلعم به رغم برخوردارى از آيات الهى گمراه شد؟ در پاسخ بايد گفت كسى كه برده هوا و
هوس خويش است فرجامى جز گمراهى ندارد؛ چه مانند بلعم از آيات الهى برخوردار يا از
آن بىبهره باشد، زيرا وابستگى شديد به دنيا و خواهشهاى نفسانى، رويگردان شدن از
راه خدا را به يك ويژگى رفتارى ثابت براى او تبديل مىكند.[1] خداوند، هدف از يادكرد اين حكايت را عبرت
گرفتن كسانى مىخواند كه به تكذيب آيات الهى مىپردازند، باشد كه آنان را به
انديشه و تأمل در فرجام كار خويش وادارد. اينكه آيات ياد شده يك رخداد تاريخى و سرگذشت
شخصى معين را گزارش مىكند يا فقط به بيان مَثَلى براى تكذيبكنندگان آيات الهى
مىپردازد مورد اختلاف است، چنانكه صاحبان ديدگاه نخست نيز در مورد اينكه شخص ياد
شده، بلعم است يا فردى ديگر، به اختلاف گراييدهاند. بر اساس ديدگاه مشهور مفسّران
شيعه[2] و سنى[3]، مورخان مسلمان[4] و نيز برخى
احاديث اسلامى[5]، آيات يادشده، حكايت سرگذشت بلعمباعوراست. البته اين
گروه درباره نسب، زيستگاه[6] و سبب گمراهى بلعم و تفسير
«ءايتنا» در تعبير «ءاتينه ءايتنا» (اعراف/ 7، 175)
اختلاف دارند؛ برخى او را از بنىاسرائيل[7]، برخى ديگر از
نوادگان لوط[8] و نيز داماد وى[9] مىدانند، چنانكه
بعضى هم ظاهراً به سبب اشتراك در نام پدر، او را با لقمان حكيم يكى پنداشتهاند كه
عرب جاهلى، با حكايتهاى او آشنا بوده است، در حالى كه نسب لقمان و تصوير قرآنى او
(لقمان/ 31، 12- 13، 16- 19) با نسب و شخصيت بلعم و نيز آيات مورد بحث، كاملًا
تفاوت دارد.[10][1] . ر. ك: الميزان، ج 8، ص 333
[2] . تفسير عياشى، ج 2، ص 42؛ التبيان، ج5، ص 32؛ الميزان، ج 8، ص 337- 338
[3] . جامع البيان، مج 6، ج 9، ص 166، 173؛تفسير قرطبى، ج 7، ص 203- 204؛ تفسير ابن كثير، ج 2، ص 275، 278
[4] . تاريخ طبرى، ج 1، ص 437؛ تاريخ حبيبالسير، ج 1، ص 104؛ تاريخ يعقوبى، ج 1، ص 40
[5] . تحف العقول، ص 311؛ بحارالانوار، ج75، ص 290
[6] . تاريخ طبرى، ج 1، ص 258؛ تاريخ ابنخلدون، ج 2، ص 87؛ قصص الانبياء، ص 209
[7] . تاريخ طبرى، ج 1، ص 259؛ كشف الاسرار،ج 3، ص 787؛ تفسير بغوى، ج 2، ص 179
[8] . قصصالانبياء، ص 209؛ مجمعالبيان، ج4، ص 768
[9] . المعارف، ص 41؛ دائرةالمعارفالاسلاميه، ج 4، ص 86، «بلعم»
[10] . قصص الانبيا، ص 209، 312؛ فرهنگاساطير، ص 128