خويش را در حال ركوع به
نيازمندى بخشيده،[1] و خداوند، با دادن اين نشانى، ولايت
او را به اهل ايمان شناسانده است.[2] اين فايده و نتيجه تفسير
مبهمات، چنان اهمّيّتى داشت كه خلفا و برخى حاكمانِ پس از آنها و افراد مرتبط با
خلافت يا طرفداران آنها در صدر اسلام را به سوى دو اقدام عملى سوق داد: اوّل
آنكه براى موجّه و شايسته نشان دادن خلفا به روايات فضايل استناد كنند و دوم
اينكه به فضيلتسازى و جعل روايات اسباب نزول و گنجاندن نام خلفا در تفسير
نامهاى مبهم قرآن روى آورند.[3] براى اين دانش فوايد مهم
ديگرى نيز مىتوان برشمرد كه برخى از آنها به دو دانش مبهمات و اسباب نزول باهم
متعلّق است.[4] حكمت مبهم آمدن نامها
در قرآن يكى از پرسشهاى اساسى كه
دانش مبهمات قرآن بايد به آن پاسخ دهد و از مسائل نظرى اين علم به شمار مىآيد،
اين است كه چرا در قرآن نام مبهم وجود دارد و از اين راه زمينه اختلاف در تفسير
نام كه گاه اهمّيّت شايانى دارد، پيش آمده و در برخى موارد، اختلافهاى شديد مذهبى
نيز پديدار شده است. اين پرسش در سدههاى نخستين اسلامى نيز گاه از طرف برخى اصحاب
امامان مطرح شده است. در روايتى صحيح از ابىبصير نقل شده كه مىگويد از امام صادق
عليه السلام درباره آيه «أَطيعُوا اللّهَ و أَطيعُوا
الرَّسولَ و أُولُى الأَمرِ مِنكُم» پرسيدم. فرمود: اين آيه
در شأن علىبنابىطالب و حسن و حسين عليهم السلام نازل شده است. ابوبصير مىگويد:
به حضرت عرض كردم: مردم مىگويند: اگر چنين
است، چرا نام على و اهلبيت او در كتاب خدا نيامده است؟ حضرت فرمود: به آنان بگو:
دستور به انجام نماز بر رسول خدا نازل شد؛ امّا شمار ركعتهاى آنكه سه ركعت يا
چهار ركعت است، نازل نشد و پيامبر آن را بيان كرد و دستور به انجام حجّ را فرود
آورد؛ امّا شمار دورهاى طواف (هفت دور) را پيامبر اعلام كرد؛ همين طور آيه پيشين
در شأن على و حسن و حسين عليهم السلام نازل شد.[5][1]. اسبابالنزول،واحدى، ص 163 [2]. پژوهشهاى قرآنى،ش 1، ص 26 [3]. شرح نهجالبلاغه،ج 11، ص 35- 36 [4]. البرهان فىعلومالقرآن، ج 1، ص 113- 122؛ پژوهشهاى قرآنى، ش 1، ص 19- 28 [5]. الكافى، ج 1، ص287؛ تفسير عياشى، ج 1، ص 249- 250