آن، آمادگى براى اجراى
فرمان و آغاز به كار كافى است.[1] درباره اين آيه، بحث نسخ و
دلالت يا عدم دلالت ماجراى ذبح بر جواز نسخ حكم پيش از عمل، طرح و در ضمن آن، اين
احتمال كه مأموريّت ابراهيم عليه السلام فقط انجام مقدّمات ذبح بوده و نه خود ذبح،
مطرح شده است.[2] برخى معتقدند آنچه در واقع ابراهيم
عليه السلام بدان مأموريّت يافت، ذبح كبش (قوچ) بود كه در رؤيا به صورت فرزند براى
وى ظاهر شد،[3] و محبّت شديد ابراهيم به خداوند مانع
از آن شد كه او رؤياى خود را تعبير كند؛ زيرا عشق فراوان وى به محبوبش ايجاب
مىكرد كه آنچه را بيشتر به آن علاقه دارد، در راه او فدا نمايد.[4] 9. ماجراى ذبح در آيه 106
صافات/ 37، «البَلؤُا المُبين» ناميده شده كه بيانگر
اهمّيّت و سختى اين امتحان است.[5] طبق منابع شيعه و سنّى، شيطان در اين ماجرا بر ابراهيم عليه السلام
ظاهر شده و به شكلهاى گوناگون كوشيده تا او را از اجراى فرمان الهى باز دارد.[6] 10. ذبح عظيمى كه فداى
اسماعيل شد، قوچى بود كه جبرئيل عليه السلام آن را از آسمان آورد؛[7] قوچى كه از مادر تولّد نيافته؛ بلكه
با فرمان «كن» ايجاد شده بود.[8] بعضى آن را بز كوهى دانستهاند.[9] گفته مىشود در صدر اسلام سر اين قربانى به صورت خشك شده، كنار
ناودان كعبه آويزان بوده است.[10] وصف آن به عظيم، به دليل آن است كه از ناحيه خداى سبحان بوده و فداى
ذبيح قرار گرفته[11] يا به دليل پذيرفته شدن آن در درگاه
خداوند[12] يا چريدن در بهشت[13] است. طبق روايتى از امام رضا عليه
السلام ابراهيم در سرزمين منا آرزو كرده است كه خداوند، قوچى را فداى اسماعيل قرار
دهد[14] و از آن رو كه پيامبر و امامان[1]. الميزان، ج 17، ص153 [2]. تفسير ابن كثير، ج4، ص 18؛ تفسير قرطبى، ج 15، ص 68- 69 (3) (4) 2 و. شرحفصوصالحكم، ص 617 [5]. جامعالبيان، مج12، ج 23، ص 95؛ الميزان، ج 17، ص 153فرهنگ و معارف قرآن، اعلامالقرآن، 3جلد، مؤسسة بوستان كتاب - قم، چاپ: اول، 1385.اعلام القرآن ؛ ج1 ؛ص237 [6]. تفسير قمى، ج 2، ص197؛ تفسير ابن كثير، ج 4، ص 17 [7]. الميزان، ج 17، ص153 [8]. بحارالانوار، ج12، ص 123 [9]. زاد المسير، ج 7،ص 77؛ جامعالبيان، مج 12، ج 23، ص 105؛ تفسير قرطبى، ج 15، ص 71 [10]. جامعالبيان، مج12، ج 23، ص 104 [11]. الميزان، ج 17، ص153 [12]. التفسير الكبير،ج 26، ص 155 [13]. جامعالبيان، مج12، ج 23، ص 105 [14]. بحارالانوار، ج12، ص 108