كشيده شده، از بين مىرود.[1] سپس بسيارى
از بازماندگان را به اسارت برده، اندكى را نيز در آن مكان وا مىنهد.[2] وى در اواخر
عمر بر اثر گناهان بسيار به صورت حيوانى مسخ[3] يا ديوانه
شده، خود را گاو مىپندارد.[4] در سِفْر دانيال نيز به ديوانه شدن وى
اشاره شده است.[5] برخى نيز سرانجام وى را پس از دورهاى مسخ، بخشش از سوى
خداوند و بازگشت به هيئت انسانى ذكر كردهاند.[6] بختنصر در قرآن نام بختنصر در قرآن به طور صريح نيامده است؛
ولى مفسران مسلمان آيات 97، 114 و 259 بقره/ 2؛ 167 اعراف/ 7؛ 26 نحل/ 16؛ 4- 8 و
104 اسراء/ 17؛ 11- 15 انبياء/ 21 و 4- 10 بروج/ 85 را با اختلاف گزارشهاى بسيار
در مورد وى دانستهاند. در گزارشها و داستانهاى افسانهاى بسيارى كه
تاريخ نگاران اسلامى و مفسران درباره بختنصر ارائه دادهاند ردپايى از اسفار عهد
عتيق، كتب ربانى يهود و نوشتههاى ايرانيان قبل از اسلام به چشم مىخورد. تأثير
بختنصر در اذهان راويان اسلامى اخبار تا جايى بوده كه هر حمله و رويداد ناآشنايى
را در برهههاى مختلف تاريخى به وى نسبت مىدادند.[7] آيات قرآنى
مربوط به بختنصر به غير از آيه 26 نحل/ 16 كه بنا به نظرى غير مشهور درباره مرگ و
گرفتارى وى به عذاب الهى است[8] تحت دو عنوان «حمله به[1] . تاريخ طبرى، ج 1، ص 325؛ جامعالبيان،مج 9، ج 15، ص 56؛ البدء والتاريخ، ج 3، ص 115- 116
[2] . جامعالبيان، مج 9، ج 15، ص 56؛البداية والنهايه، ج 2، ص 30
[3] . تاريخ يعقوبى، ج 1، ص 66؛ الكامل، ج1، ص 267
[4] . اعلام القرآن، ص 968
[5] . كتاب مقدس، دانيال، 4: 30-/ 32
[6] . تاريخ يعقوبى، ج 1، ص 66؛ الكامل، ج1، ص 267
[7] . نخستين انسان، ج 2، ص 400؛ المفصل، ج1، ص 352؛ تاريخ طبرى، ج 1، ص 317- 318
[8] . تفسير قرطبى، ج 10، ص 65