قطع كنند.[1] دستور عمر
از آن رو بود كه عمل مسلمانان را به گونهاى بتپرستى مىدانست، چنانكه آوردهاند
كه عمر گفت: مىبينم شما را كه به عزّى بازگشتيد. آگاه باشيد كه از امروز هر كسى
به مانند آن بازگردد او را مىكشم، چنان كه مرتد كشته مىشود. سپس دستور داد تا آن
را قطع كنند.[2] ابن حجر نيز به اسناد صحيح از ابن سعد از نافع به بازدارى
عمر از عبادت در زير درخت و سپس دستور به قطع آن سخن دارد[3]، به هر حال
پس از گذشت اندك زمانى، اثرى از درخت نماند؛ نيز بنا به گزارشهايى در جاى درخت،
مسجدى بنا شد كه هنوز باقى است.[4] منابع ارشاد السارى فى شرح صحيح البخارى؛ انساب
الاشراف؛ بحارالانوار؛ تاريخ خليفةبن خياط؛ التبيان فى تفسير القرآن؛ تفسير القرآن
الكريم، ابن عربى؛ التفسير الكبير؛ التكميل والاتمام لكتاب التعريف والاعلام؛ جامع
البيان عن تأويل آى القرآن؛ الدرالمنثور فىالتفسير بالمأثور؛ روح المعانى فى
تفسير القرآن العظيم؛ السيرة النبويه، ابن هشام؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابىالحديد؛
صحيح البخارى؛ الطبقات الكبرى؛ الغدير فى الكتاب والسنة والادب؛ فتحالبارى شرح
صحيح البخارى؛ مجمعالبيان فى تفسير القرآن؛ المعارف؛ المغازى؛ مناقب آل ابىطالب.[1] . فتحالبارى، ج 7، ص 569؛ الدرالمنثور،ج 7، ص 522
[2] . شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 138؛ الغدير،ج 6، ص 146
[3] . فتح البارى، ج 7، ص 569
[4] . ارشاد السارى، ج 6، ص 349