ابن عباس 7 صفت را براى بنىعبدالمطلب نام
برده است كه عبارتاند از: جمال، سخنورى، بخشش و جوانمردى، شجاعت، علم، صبر و
بردبارى و گرامى داشتن زنان.[1] ابنحبيب بغدادى به نقل از كلبى آورده
كه از على عليه السلام نيز در خصوص بنىهاشم و بنىاميه پرسيدند. حضرت فرمود كه
بنىهاشم زيبا، سخنور و جوانمرد هستند.[2] بنىهاشم و ظهور اسلام با بعثت پيامبر از ميان بنىهاشم، عكس
العملهاى متفاوتى از سوى بنىهاشم نسبت به دين جديد گزارش شده است؛ شمار اندكى از
آنان با پذيرفتن اسلام در زمره ياران حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله درآمدند
كه در اين ميان برخى همچون ابوطالب از اظهار اسلام خوددارى مىكردند تا بدين شكل
بتوانند در حمايت از پيامبر گامهاى مؤثرترى بردارند. برخى از هاشميان نيز به دشمنى
و رويارويى شديد با حضرت برخاسته، در اين راه از هيچ اقدامى فروگذار نكردند؛
ابولهب عموى پيامبر[3] و ابوسفيان بن حارث بن عبدالمطلب كه به هجو
پيامبر مىپرداخت[4] از جمله اين افرادند. در كنار اين دو گروه، بسيارى از
بنىهاشم بدون قبول اسلام گاه بر پايه روابط قبيلگى به حمايت از آن حضرت
مىپرداختند، چنان كه قمى در تفسير خود در خصوص آيه «و هُم يَنهَونَ
عَنهُ و يَنَونَ عَنه/ و آنان (كافران) مردم رااز وى (پيامبر صلى الله عليه و
آله) بازمىدارند و خود از او دور مىشوند» (انعام/ 6، 26) آورده كه بنىهاشم در
عين حالى كه به پيامبر صلى الله عليه و آله ايمان نياورده بودند، از آن حضرت حمايت
كرده، مخالفان قريشى را از آن حضرت دور مىكردند.[5] اين در حالى
است كه برخى از مفسران خطاب اين آيه را به كافران دانسته و در توضيح و تفسير آن
آوردهاند كه كفار قريش مردم را از پيروى پيامبر بازمىداشتند و آنها را از نزديكى
با آن حضرت دور مىكردند.[6] در اين ميان برخى از بنىهاشم نيز با
اتخاذ موضع بىطرفانه به اكراه در صف[1] . ذخائر العقبى، ص 15؛ القول الجازم، ص157
[2] . المنمق، ص 41
[3] . المنمق، ص 386؛ السيرة النبويه، ابنهشام، ج 1، ص 351؛ تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 24
[4] . عيون الاثر، ج 2، ص 74؛ السير الكبير،ج 1، ص 118؛ السيرة النبويه، ابن هشام، ج 3، ص 17
[5] . تفسير قمى، ج 1، ص 224؛ الصافى، ج 2،ص 114؛ نورالثقلين، ج 1، ص 709
[6] . جامعالبيان، مج 5، ج 7، ص 227؛التبيان، ج 4، ص 106؛ مجمع البيان، ج 4، ص 444