آموزشهاى آنان را آزمايش الهى براى مردم بابل
دانسته و بر اين باورند كه بر اثر گسترش جادوگرى در بابل خداوند اين دو را مأمور
كرد تا سحر و روش ابطال آن را به مردم بياموزند تا آزمايشى براى آنها باشد و در
غير موارد مجاز مانند ابطال سحر و شناسايى سحر از معجزه از آن استفاده نكنند.[1] نظير چنين
داستانى در ميان يهود نيز وجود دارد[2]؛ اما اين دو واژه احتمالًا از زردشتى
اقتباس شده است[3]، با اين حال بيشتر بر اين عقيدهاند كه اين شهر، همان
بابل باستانى در عراق كنونى است[4]، هرچند برخى در اقوال نادرى آن را در
دماوند يا مغرب زمين دانستهاند.[5] فراگيرى سحر توسط يهوديان نيز
احتمالًا در زمان اسارت آنها در بابل صورت گرفته[6]، زيرا عقايد
يهودى، تأثيرات فراوانى از فرهنگ بابلى يافته است. اسارت يهود در بابل اسارت يهود در بابل موضوع ديگرى است كه بابل
را به تفسيرها راه داده است. در آيات ابتدايى سوره اسراء/ 17 از دو بار طغيان و
فسادانگيزى بنىاسرائيل سخن رفته است: «و قَضَينا الى بَنىاسرءيلَ فِى
الكِتبِ لَتُفسِدُنَّ فِىالارضِ مَرَّتَينِ ولَتَعلُنَّ عُلُوًّا كَبيرا» (اسراء/ 17،
4) و خداوند در هر بار گروهى از بندگان پيكار جوى خود را ضد آنان برمىانگيزد.
(اسراء/ 17، 5- 7) تقريباً همه مفسران بر اين باورند كه يكى از اين حملهها به دست
بخت نصر صورت گرفته است. گروهى نيز هر دو هجوم را به وى نسبت دادهاند.[7] سپاه بابل
در سال 586 يا 587 ق. م. با ويران ساختن ديوارهاى دفاعى، شهر اورشليم را اشغال
كرد.[8] در اين حمله، صدقيا، حاكم اورشليم اسير و كور شد و اشراف
و بزرگان شهر كشته شدند و ساكنان شهر به بابل تبعيد گرديدند.[9] طبق روايت
تورات، همه مردم شهر از جمله دانيال و عزرا، به غير از افراد فقير و بى چيز به
بابل تبعيد شدند.[10] داستان[1] . تفسير مبهمات القرآن، ج 1، ص 171؛التحرير و التنوير، ج 1، ص 641؛ الميزان، ج 1، ص 235
[2] 1 .Judaica:Uzza ,andAzal .
[3] 2 .Britanica:Harut Marut .
[4] . جامع البيان، مج 1، ج 1، ص 643؛ تفسيرمبهمات القرآن، ج 1، ص 170؛ التحرير والتنوير، ج 1، ص 641
[5] . معجم البلدان، ج 1، ص 309؛ روحالمعانى، مج 1، ج 1، ص 539
[6] . نثر طوبى، ج 1، ص 61
[7] . تفسير مجاهد، ج 1، ص 358؛ المعارف، ج13، ص 47
[8] . نبوخذ نصر الثانى، ص 72- 74؛ بابلتاريخ مصور، ص 197؛II rezzerdahcubeN :aciadaJ
[9] . كتاب مقدس. دوم پادشاهان، 25
[10] . همان، 25: 11- 12