چيزى به او بخشيده شود و حكم قصاص او، تبديل
به خونبها شودبايد از راه پسنديده پيروى كند و صاحب خون حال پرداخت كننده ديه را
در نظر بگيرد و او: قاتل نيز، به نيكى ديه را به ولىّ مقتولبپردازد و در آن
مسامحه نكند. اين تخفيف و رحمتى است از ناحيه پروردگار شما و كسى كه پس از آن،
تجاوز كند عذابى دردناك خواهد داشت». روابط بنىقريظه با پيامبر صلى الله عليه و
آله غالب سيره نويسان برآناند كه رسول خدا پس از
هجرت به يثرب با آنها پيمانى بست[1]؛ اما زمان آن دقيقاً مشخص نيست. از
مفاد آن، خوددارى يهود از اقدام بر ضدّ پيامبر و مسلمانان بود. اين پيمان به آن
حضرت اجازه مىداد تا در صورت نقض آن از سوى يهود در ريختن خون آنان و به اسارت
درآوردن ذريه ايشان آزاد باشد.[2] همين پيمان تا سال پنجم هجرى مانع همكارى
بنىقريظه با مخالفان رسول خدا گرديد وآنان اعتراف داشتند كه از رسول خدا جز وفا و
راستى چيزى نديدهاند[3] و آن حضرت ايشان را به پذيرش اسلام مجبور
نساخته است.[4] در طى دوره همپيمانى، روابط خوبى ميان آنان و پيامبر
برقرار بود[5]، چنانكه در غزوه بنىنضير (سال چهارم هجرى) از اجابت
دعوت عبد الله بن ابى منافق مبنى بر يارى بنىنضير خوددارى ورزيدند. به نقل مجاهد جماعتى از اوس و خزرج با
بنىقريظه نيز ارتباط خويشاوندى (رضاع) داشتند و به آيين يهود درآمده بودند. با
هجرت پيامبر به مدينه، انصار مىخواستند آنان را به پذيرش اسلام وادارند كه با
نزول اين آيه از اين كار نهى شدند[6]: «لا اكراهَ فِى
الدّينِ قَد تَبَيَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَىّ فَمَن يَكفُر بِالطغوتِ و يُؤمِن
بِاللَّهِ فَقَدِ استَمسَكَ بِالعُروةِ الوُثقى لَا انفِصامَ لَها واللَّهُ
سَميعٌ عَليم». (بقره/ 2، 256) به روايت ابن عباس، انصار براى[1] . المغازى، ج 2، ص 454؛ الطبقات، ج 2، ص59؛ تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 52
[2] . اعلام الورى، ص 79
[3] . المغازى، ج 2، ص 485؛ السيرةالنبويه،ابن هشام، ج 2، ص 220؛ تاريخ طبرى، ج 2، ص 99
[4] . دلائل النبوه، ج 3، ص 401
[5] . المغازى، ج 2، ص 458؛ دلائلالنبوه، ج3، ص 428
[6] . فتح القدير، ج 1، ص 276