از آنان را در شمار اصحاب رسول خدا و الاصابه[1] نام 10 تن
ديگر، جز آنچه ابن اثير آورده و سير اعلام النبلاء[2] نام يك تن
افزون بر كسانى كه ابن اثير و ابن حجر ذكر كرده و در مجموع نام 26 تن را به عنوان
صحابى آوردهاند. آنان تقريباً در تمام قلمرو اسلامى پراكنده
بودهاند. برخى از آنان در شاطبه اندلس[3] و دمشق[4] و مكه[5] قاضى
بودهاند. از مشاهير محدثان آنان حافظ ابوعامر عبدرى متولد قرطبه و متوفاى بغداد
است.[6] در ميان فقهاى آنان مالكى[7]، شافعى[8] و حنفى[9] و به احتمال
حنبلى هم وجود دارد. در ميان راويان آنان نامهاى شيعى مانند على بن
الحسن[10] نيز به چشم مىخورد. به نظر مىرسد شمارى از آنان شيعه
شده بودند. يكى از علماى آنان به نام ابوالحسن رزين بن معاويه عبدرى سَرُقْسَطِى
كتاب الجامع بين الصحاح السته را نگاشته و بسيارى از فضايل و مناقب اميرمؤمنان
عليه السلام را در آن آورده است.[11] افزون بر فقها و
راويان حديث، شمارى از آنان كتاب تأليف كردهاند.[12] اسلام و بنىعبدالدار با ظهور اسلام بنى عبدالدار به دو گروه مسلمان
و دشمن اسلام تقسيم شدند. شمارى از آنان در همان سالهاى نخست ايمان آوردند و حتى
به حبشه هجرت كردند[13] و بعدها در[1] . الاصابه، ج 4، ص 194-/ 195، 455؛ ج 5،ص 55؛ ج 6، ص 26، 85، 171، 491، 527؛ ج 7، ص 34
[2] . سير اعلام النبلاء، ج 1، ص 315
[3] . طبقات المفسرين، ص 32
[4] . تاريخ دمشق، ج 8، ص 415
[5] . ايضاح المكنون، ج 1، ص 512
[6] . الاكمال، ج 1، ص 529؛ خلاصة عبقاتالانوار، ج 8، ص 230
[7] . كشف الظنون، ج 2، ص 1643
[8] . هدية العارفين، ج 1، ص 694
[9] . كشف الظنون، ج 2، ص 1499
[10] . خلاصة عبقات الانوار، ج 4، ص 177
[11] . عمده، ص 11- 16؛ خلاصة عبقاتالانوار، ج 2، ص 22
[12] . كشف الظنون، ج 1، ص 260، ج 2، ص1499، 1643؛ ايضاح المكنون، ج 1، ص 512؛ هدية العارفين، ج 1، ص 694
[13] . السيرةالنبويه، ج 1، ص 322، 325؛ ج4، ص 361