بنىعبدالدار نيز حاضر نبودند مناصب به ارث
رسيده از پدر را با ديگران تقسيم كنند، ازاينرو ميان تيرههاى مختلف قريش
صفبنديهايى پديد آمد و به همين منظور دو پيمان مهم قريش شكل گرفت. شمارى از قبايل
چون بنىاسد (قبيله خديجه و زبير)، بنوالحارث بن فهر، بنوزهره (قبيله عبدالرحمن بن
عوف و سعد بن ابى وقاص) و بنو تيم بن مرّه (قبيله ابوبكر) به يارى بنى عبد مناف
آمدند و چون در هنگام عقد پيمان دست در ظرفى پر از عطر فرو بردند، پيمانشان به حلف
(پيمان) مطيّبين شهرت يافت.[1] در آن سوى ديگر قبايلى چون بنىمخزوم (قبيله
ابوجهل و خالد بن وليد)، بنىسهم (قبيله عمرو عاص)، بنى عدى (قبيله عمر بن خطاب) و
بنى جمح (قبيله امية بن خلف) به يارى بنى عبدالدار آمدند و چون هنگام عقد پيمان به
اصرار بنى عدى دست در ظرفى پر از خون شتر فرو بردند و به گزارشى چون برخى از بنى
عدى خون را ليسيدند، اين پيمان به حلف لعقة الدم يا ولغة الدم شهرت يافت. اين
پيمان را حلف الأحلاف نيز گويند.[2] نزديك بود كار به پيكار بكشد كه با واسطهگرى
بزرگان قريش كار به مصالحه انجاميد كه رفادت و سقايت كه مناصب پرهزينه بود از بنى
عبدمناف و لواء و حجابت و رياست دارالندوه كه كم هزينه و حتى درآمدزا بود، از آن
بنى عبدالدار باشد.[3] جايگاه دينى بنى عبدالدار بنى عبدالدار پس از قصى در ميان قبايل قريش و
حتى ديگر قبايل عرب از جايگاه ويژه و والايى برخوردار بودند، زيرا همه قبايل عرب
براى مكه و كعبه احترامى ويژه قائل بودند و از اطراف و اكناف جزيرة العرب براى
زيارت بيتالله عازم مكه مىشدند. بنى عبدالدار با در اختيار داشتن همه مناصب
مهم مكه كه 4 منصب آن به كعبه مرتبط بود پر افتخارترين قبيله قريش به شمار بود[4]، حتى زمانى
كه در منازعه تقسيم مناصب و افتخارات، دو منصب رفادت و سقايت را از دست داد،
همچنان جايگاه نخست خود را حفظ كرد.[5] آنان به عنوان كليد داران خانه خدا از
نفوذ دينى ويژهاى برخوردار بودند و به نحوى نماينده خدا محسوب مىشدند. پس از
ظهور اسلام و حتى فتح مكه نيز آنان[1] . المعارف، ص 604؛ المنمق، ص 33؛ بلوغالارب، ج 1، ص 277
[2] . المنمق، ص 33؛ جمهرة انساب العرب، ص158
[3] . المنمق، ص 32- 34؛ بلوغ الارب، ج 1، ص277-/ 278؛ السيرةالنبويه، ج 1، ص 129- 132
[4] . السيرةالنبويه، ج 1، ص 129-/ 130؛المنمق، ص 190؛ المفصل، ج 4، ص 59
[5] . المنمق، ص 32؛ بلوغ الارب، ج 1، ص 277