بنىسليم را مىتوان نام برد[1] كه از طريق
سببى با آنان پيوند داشتند. مناصب بنى عبدالدار در دوره جاهلى پس از مرگ حليل خزاعى- بزرگ
مكه- قصى بن كلاب داماد و جانشين وى بزرگ مكه شد و تيرههاى قريش را از اطراف مكه
به داخل شهر آورد و قبايل ديگر از جمله خزاعه را به بيرون شهر فرستاد.[2] قصى وضع
سياسى- دينى مكه را بهبود بخشيد و چند منصب سياسى- اجتماعى و دينى از جمله حجابت
(كليددارى و پردهدارى كعبه)، رفادت (غذا دادن به حجگزاران در ايام حج)، سقايت (آب
دادن به حاجيان)، لواء (فرماندهى جنگ و حمل پرچم اصلى هنگام جنگ) را عهدهدار بود
و دارالندوه (مجلس مشورتى بزرگان قوم) را تأسيس كرد.[3] پسران قُصَىّ به ويژه عبدمناف در زندگى پدر به
بزرگى و شهرت رسيدند.[4] عبدالدار با وجود برترى سنى نسبت به برادران
در شرف و كسب افتخارات و نفوذ اجتماعى به پايه برادران خود نرسيد[5]، از اين رو
لذا قصى به هنگام پيرى مناصب مهم مكه چون حجابت، رفادت، سقايت، لواء و رياست
دارالندوه را به عبدالدار داد تا در بزرگى و شرف به پايه برادران برسد.[6] پس از مرگ قصى رياست مكه به پسرش عبدمناف رسيد
و بعد از مرگ وى، فرزندانش (هاشم، عبدشمس و نوفل) با اين استدلال كه چون رياست مكه
از ماست پس در تصدى ساير مناصب مكه نيز اولويت داريم، با بنى عبدالدار به نزاع
برخاستند.[1] . المنمق، ص 253
[2] . انساب الاشراف، ج 1، ص 55-/ 56
[3] . انساب الاشراف، ج 9، ص 414؛ المنمق، ص189- 190
[4] . المنمق، ص 190؛ السيرة النبويه، ج 1،ص 129؛ اخبار مكه، ج 1، ص 109
[5] . اخبار مكه، ج 1، ص 109
[6] . السيرةالنبويه، ج 1، ص 129- 130؛المنمق، ص 190؛ انساب الاشراف، ج 1، ص 59-/ 60