رسول خدا نكوهش كرد.[1] وى از اين
پس جز در نبرد بدر، در تمام توطئهها و اقدامات نظامى- سياسى بر ضدّ پيامبر صلى
الله عليه و آله، رهبرى و فرماندهى قريش را بر عهده داشت.[2] در غزوه بدر (سال دوم) كه در غياب ابوسفيان رخ
داد، شمار قابل توجهى از بنى عبدشمس و بنىاميه و همپيمانانشان حضور داشتند.[3] از كشته
شدگان بنىاميه در اين نبرد مىتوان به حنظلةبن ابى سفيان[4] و عقبة بن
ابى معيط[5] و از كشتگان عبشميها به عتبة بن ربيعه و برادرش شيبه،
پسرش وليد (اينان در آغاز نبرد در جنگ تن به تن كشته شدند) و نيز عاص و عبيده
پسران سعيد بن عاص[6] اشاره كرد؛ همچنين از اين دو مجموعه، 12 تن
اسير شدند[7] عمرو فرزند ابوسفيان[8] و حارث بن
ابى وجزه[9] هر دو از بنى اميه و ابوالعاص بن ربيع عبشمى داماد رسول
خدا[10] از جمله اسيران بودند. ابنهشام اسراى همپيمان ايشان را 7
تن ذكر كرده است.[11] از بدر تا فتح مكه پس از غزوه بدر (سال دوم) روابط پيامبر با
بنىاميه وارد مرحلهاى جديد شد. با توجه به اينكه در اين نبرد بزرگانى از
بنىمخزوم و بنى عبدشمس و ديگر قبايل قريش كشته شدند، فضاى مناسبى در اختيار
ابوسفيان قرار گرفت تا افزون بر رهبرى بنىاميه از نفوذ خود در رهبرى قريش بهره
برد[12]، به ويژه آنكه نقش فرماندهى سپاه (قيادت) به ابوسفيان به
ارث رسيده بود، از اين رو وى در اين دوره در جنگهاى بزرگى چون احد[13] و[1] . المحبر، ص 271
[2] . جمهرة النسب، ص 49؛ انساب الاشراف، ج5، ص 12
[3] . الآحاد والمثانى، ج 1، ص 262
[4] . السيرةالنبويه، ج 3، ص 123؛ الارشاد،ج 1، ص 69؛ بحارالانوار، ج 19، ص 361
[5] . النزاع والتخاصم، ص 42
[6] . تاريخ دمشق، ج 6، ص 129؛ شرح نهجالبلاغه، ج 15، ص 199
[7] . سبل الهدى، ج 4، ص 78
[8] . همان؛ اسدالغابه، ج 2، ص 465؛ شرح نهجالبلاغه، ج 14، ص 200
[9] . السيرة النبويه، ج 3، ص 4
[10] . همان، ج 2، ص 653
[11] . همان، ج 3، ص 4
[12] . تاريخ ابن خلدون، ج 3، ص 3؛ شرح نهجالبلاغه، ج 1، ص 334
[13] . تاريخ ابن خلدون، ج 3، ص 3؛ الطبقات،ج 2، ص 22؛ تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 47