بَنىابَيْرِق مهران اسماعيلى بَنىابَيْرِق ابَيْرِق از اعضاى قبيله اوس، از تيره بنىظفر
بود[1]. سه تن از پسران وى يعنى بِشْر، بَشير و مُبَشّر به
بنىابَيْرِق شناخته شدهاند.[2] تنها عامل توجه منابع تاريخى و تفسيرى
به بنىابيرق به شأن نزول آياتى از سوره نساء باز مىگردد كه عمدتاً يكى ديگر از
اعضاى بنىظفر به نام قتاده بن نعمان آن را نقل كرده است. در حادثهاى در سال چهارم[3] يا سوم[4] هجرى
بنىابيرق به دزدى مقدارى آرد و دو زره متهم شدند. به روايت قَتادة بن نعمان كه
مشهورترين و مفصلترين گزارش از اين حادثه است، رِفاعَة بن زيد ظفرى (عموى قتاده)
مقدارى آرد مرغوب از تاجران شامى خريد و آن را در اتاقى كه دو زره در آن نگهدارى
مىشد مخفى كرد. مدتى بعد آردها و زرههاى وى به سرقت رفت و هنگامى كه به پرس و جو
پرداختند متوجه شدند شب قبل، بنى ابيرق اجاقى در خانه روشن كردهاند و احتمالًا
چون اين خانواده تهيدست بودند، به آنها مظنون شدند؛ اما بنىابيرق از لبيدبن سهل،
از موالى بنى ظَفَر به عنوان مظنون ياد كردند. مال باختگان هنگام پرس و جو در
محله، به هيچ فرد مشكوك ديگرى برنخوردند.[5] قَتادة بن نعمان كه خود گزارشگر اين حادثه
است، با تكيه بر روابطش با پيامبر و با هدف شكايت از بنىابيرق و حمايت از عموى
خود، رفاعة* بن زيد نزد آن حضرت رفته، شكوائيه خود را مطرح كرد و از پيامبر صلى
الله عليه و آله خواست تا از بنىابيرق بخواهد تا دست كم[1] . المنمق، ص 269؛ سير اعلام النبلاء، ج2، ص 333
[2] . تفسير قمى، ج 1، ص 178؛ جامعالبيان،مج 4، ج 5، ص 360
[3] . الاستيعاب، ج 1، ص 251
[4] . تاريخ الخميس، ج 1، ص 449
[5] . جامعالبيان، مج 4، ج 5، ص 360- 362؛الاستيعاب، ج 2، ص 78- 79؛ بحارالانوار، ج 17، ص 78- 80