اسباط على اسدى اسباط: پيامبرانى از آل يعقوب، قبايل
دوازدهگانه بنىاسرائيل أسباط جمع سِبْط و برگرفته از ريشه «س- ب- ط»
است.[1] كاربردهاى متفاوت اين مادّه و مشتقّات آن[2] و گزارشهاى
واژهنگاران از معناى آن نشان مىدهد كه ريشه «س- ب- ط» در اصل به معناى امتداد و
انتشار امورى بهكار مىرود كه منشأ و ريشه واحدى داشته و امتداد و انتشار آنها
بهصورت طبيعى و آسان صورت مىگيرد.[3] كاربرد در مواردى چون: درختى بلند و
پرشاخ و برگ در ميان رملها[4]، موى صاف و آويخته[5]، باران
انبوه[6]، نوادگان و افراد يك نسل[7] مؤيّد اين
معناست، بر همين اساس گروهى معتقدند كه سِبْط به معناى نوه[8] و بيشتر نوه
دخترى[9] و اسباط به معناى نوادگان و نسلى كه همگى مانند شاخههاى
يك درخت، از يك پدر و امتداد او هستند، بهكار مىرود.[10] فرزند و
نواده برخوردار از جايگاهى ويژه در ميان يك نسل پدرى را نيز گفتهاند[11] كه به رغم
نادر بودن، هماهنگى قابل توجهى با موارد كاربرد نخستين سبط در عهد عتيق، ظاهر آيات
مربوط و نيز احاديث اسلامى دارد؛ همچنين در صورت اضافه به يهود* و بنىاسرائيل،
معناى قبيله (گروهى از يك ريشه پدرى) براى آن گفته شده است. در تفاوت سبط و قبيله
گفتهاند:[1]. ترتيب العين، ص 359؛ الصحاح، ج 3، ص1129؛ القاموس المحيط، ج 1، ص 903، «سبط» [2]. ترتيب العين، ص 359؛ الصحاح، ج 3، ص1129؛ النهايه، ج 2، ص 334، «سبط» [3]. مفردات، ص 394؛ الفروق اللغويه، ص271؛ التحقيق، ج 5، ص 33، «سبط» [4]. الفروق اللغويه، ص 271؛ القاموسالمحيط، ج 2، ص 362؛ تاج العروس، ج 10، ص 273 [5]. ترتيب العين، ج 7، ص 219؛ القاموسالمحيط، ج 1، ص 903 [6]. القاموس المحيط، ج 1، ص 903، «سبط» [7]. ترتيب العين، ص 359؛ الصحاح، ج 3، ص1129؛ التحقيق، ج 5، ص 33، «سبط» [8]. الصحاح، ج 3، ص 1129؛ التحقيق، ج 5، ص35، «سبط» [9]. الفروق اللغويه، ص 271 [10]. مجمع البيان، ج 4، ص 752؛ مفردات، ص222؛ التحقيق، ج 5، ص 33، «سبط» [11]. لسان العرب، ج 7، ص 310؛ مجمعالبحرين، ج 2، ص 326؛ تاج العروس، ج 10، ص 273، «سبط»