بنا كردند كه قرآن ضرارش ناميد اوسى بودند.[1] آنها
مىخواستند اين مسجد را پايگاهى براى ياران يكى از دشمنان به روم گريخته پيامبر
(ابوعامر*) و نيز پوششى براى فعاليتهاى خصمانه خود قرار دهند[2] كه پس از
مراجعت پيامبر از غزوه تبوك در سال نهم و به فرمان ايشان سوزانيده شد[3]:
«والَّذينَ اتَّخَذوا مَسجِدًا ضِرارًا وكُفرًا و تَفريقًا بَينَ المُؤمِنينَ
وارصادًا لِمَن حارَبَ اللَّهَ ورَسولَهُ مِن قَبلُ ولَيَحلِفُنَّ ان ارَدنا الَّا
الحُسنى واللَّهُ يَشهَدُ انَّهُم لَكذِبون آنان كه مسجدى
گرفتند براى گزند رساندن و كفر ورزيدن و جدايى افكندن ميان مؤمنان و ساختن
كمينگاهى براى كسانى كه با خدا و پيامبر او از پيش در جنگ بودند و هر آينه سوگند
ياد مىكردند كه ما جز نيكى نخواستيم و خدا گواهى مىدهد كه آنان دروغگويند».
(توبه/ 9، 107) واژگان اوسى و خزرجى در قرآن: در قرآن واژگانى به كار رفته است كه عالمان
علم قرائت آن را به واژگان قبايل متعددى از جمله اوس و خزرج نسبت مىدهند؛ به
عنوان نمونه واژه «لينَةٍ» در آيه 5 حشر/ 59 در گفتار اوسيان به مفهوم درخت
خرماست[4]: «ما قَطَعتُم مِن لينَةٍ او تَرَكتُموها
قامَةً عَلى اصولِها فَبِاذنِ اللَّهِ و لِيُخزِىَ الفسِقين آنچه از
درختان خرما ببريد يا به حال خود واگذاريد، همه با اذن خداست تا فاسقان خوار و
رسوا شوند»»، بر اين اساس مشخص مىشود كه آيه در پاسخ آن دسته از انصاريانى است كه
بريدن درختان خرماى يهوديان بنىنضير را نامطلوب دانستند، زيرا اين اوسيان بودند
كه از نظر تاريخى همپيمان و همراه با بنىنضير بودهاند[5] و از قطع
درختان بنىنضير بيشتر تحت تأثير قرار مىگرفتند. خداوند در آيه 11 جمعه/ 62 نيز گزارش مىدهد
كه مسلمانان نماز جمعه را رها كردند و به سوى كاروان تجارى شتافتند تا داد و ستد
كنند و براى بيان مفهوم رفتن به جاى واژه[1]. الطبقات، ابن سعد، ج 3، ص 415؛ الدرر،ج 1، ص 257- 258 [2]. انساب الاشراف، ج 1، ص 335؛ اسبابالنزول، ص 214 [3]. التبيان، ج 5، ص 297؛ اسباب النزول، ص214 [4]. الاتقان، ج 2، ص 390 [5]. الاغانى، ج 14، ص 110