اعتبارى برخوردار بود.[1] كمتر از 100 سال پيش از هجرت* پيامبر صلى الله
عليه و آله، مالك بن عجلان خزرجى از غسانيان شام بر ضدّ حاكمان يهودى يثرب كمك
خواست و طى توطئهاى شمارى از سران و بزرگان يهودى يثرب كشته شدند و دارايى آنان
در اختيار بنىقيله قرار گرفت.[2] حمايت غسانيان تابع روم كه در اين
زمان عمدتاً مسيحى شده بودند، از مالك بن عجلان و اوس و خزرج، در برابر حاكمان
يهودى يثرب را مىتوان در راستاى گسترش آيين مسيحيت برضدّ كيش يهود دانست، به ويژه
آنكه همزمان در جنوب حجاز و در يمن همين فرايند با حمله حبشيهاى مسيحى به يمن
دنبال شد. گسترش آيين مسيحيت در يمن، حجاز و شام زمينه نفوذ بيشتر امپراتورى روم
شرقى و در نتيجه تسلط آنها بر راههاى تجارى را افزايش مىداد.[3] آيه 89 بقره/ 2 كه حكايت از اميد يهود به
پيروزى بر اوس و خزرج با ظهور پيامبر موعود دارد مىتواند ناظر به همين مقطع باشد[4]: «و
لَمّا جاءَهُم كِتبٌ مِن عِندِ اللَّهِ مُصَدّقٌ لِما مَعَهُم وكانوا مِن قَبلُ
يَستَفتِحونَ عَلَى الَّذينَ كَفَروا فَلَمّا جاءَهُم ما عَرَفوا كَفَروا بِهِ
فَلَعنَةُ اللَّهِ عَلَى الكفِرين». (بقره/ 2، 89) بنا به نقل سَمْهودى در اين زمان تيرههاى اوس
و خزرج با تصاحب و توزيع برخى زمينهاى كشاورزى و قلعههاى يثرب هريك در محلّى
مستقر شدند و اين وضعيت تا هجرت پيامبر با اندك تغييرى پابرجا بود. آنان همچنين
براى تثبيت موقعيت خود موجى از قلعهسازى را به راه انداختند.[5] زير مجموعههاى اوس و خزرج: خزرج 5 پسر به نامهاى عَمْرو، عوف، جُشَم، كعب
و حارث داشت كه تمامى[1]. وفاءالوفاء، ج 1، ص 167، 179 [2]. همان، ص 190 [3]. تاريخ عرب قبل از اسلام، ص 104 [4]. جامع البيان، مج 1، ج 1، ص 578؛ مجمعالبيان، ج 1، ص 310 [5]. وفاء الوفاء، ج 1، ص 190- 215؛الكامل، ج 1، ص 656