ادريس در قرآن: در آيات 85- 86 انبياء/ 21 از «اسماعيل»،
«ادريس» و «ذُوالكِفل» به عنوان سه پيامبرى كه از صابران و صالحان و شايسته مشمول
رحمت الهى بودهاند، ياد شده است: «و اسمعيلَ و ادريسَ و ذَاالكِفلِ كُلٌّ
مِنَ الصبِرين* و ادخَلنهُم فى رَحمَتِنا انَّهُم مِنَ الصلِحين». طوسى، طبرسى
و برخى ديگر، صابر بودن ادريس را شكيبايى وى در بلاى الهى و عمل به طاعت او و
تحمّل سختى رسالت مىدانند. و گفتهاند: نخستين كسى بود كه بر قوم خود برانگيخته
شد و آنها را بهسوى دين دعوت نمود؛ ولى آنها از پذيرش سخنان وى خود دارى كردند
و گرفتار خشم خداوند شدند.[1] همچنين در ذيل آيه «و ادخَلنهُم فى
رَحمَتِنا ...» داخل شدن در رحمت الهى را فراگيرتر از رحمت عمومى خدا و مرتبهاى
بالاتر از آن شمردهاند. گويى اين پيامبران با تمام جسم و جانشان در رحمت الهى غرق
شدند و اين، بيانگر مقام والاى آنها است.[2] برخى نيز مراد از آن را داخل شدن در بهشت
دانسته و جمله «انَّهُم مِنَ الصلِحين» را تعليل آن بيان كردهاند.[3] در جايى ديگر از «ادريس» به عنوان پيامبرى
بسيار راستگو كه خداوند او را به مكان والا ياد شده است: «واذكُر فِى
الكِتبِ ادريسَ انَّه كانَ صِدّيقًا نَّبيّا* و رَفَعنهُ مَكانًا عَليّا». (مريم/ 19،
56- 57) كتاب مقدس نيز درباره او مىگويد: خنوخ با خدا
مىزيست و خدا او را به حضور خود به بالا برد.[4] علّامه طباطبايى در ذيل آيه 41 مريم/ 19
درباره دو واژه «صِدّيقًا و نَّبيّا» كه دو ويژگى حضرت ابراهيم عليه السلام
است، مىگويد: كلمه «صدّيق» در ظاهر، اسم مبالغه از «صدق» است و كسى را كه در
راستى مبالغه مىكند، يعنى آنچه را انجام مىدهد، مىگويد و آنچه[1]. مجمعالبيان، ج 7، ص 94؛ التبيان، ج7، ص 272 [2]. نمونه، ج 13، ص 482 [3]. مجمعالبيان، ج 7، ص 95؛ تفسير قرطبى،ج 11، ص 217 [4]. كتاب مقدس، پيدايش، 5: 21- 24