پاسخ دادهاند[1]: ادلّه عصمت
اين قبيل اشتباهات را كه ريشه در اختلاف در سليقه دارد نفى نمىكند، زيرا اينگونه
امور به حكم خدا مربوط نبوده، بلكه با امور زندگى ارتباط دارد، ازاينرو مفسران
براى اين برخورد موسى احتمالات ذيل را بيان كردهاند: ممكن است اين كار موسى براى فهماندن عظمت خطا
و انحراف قومش باشد، تا بار ديگر تكرار نشود، يا اينكه هارون را به سوى خود كشيده
تا حال قومش را آهسته از وى بپرسد، ازاينرو وقتى هارون ماجرا را براى او بازگو
كرد، عذر وى را پذيرفت و برايش دعا كرد: (اعراف/ 7، 151) هنگامى كه آتش خشم موسى عليه السلام فرو نشست
الواحى را كه نوشتههاى آن براى خداترسان مايه هدايت و رحمت بود برگرفت: «و
لَمّا سَكَتَ عَن مُوسَى الغَضَبُ اخَذَ الالواحَ وفى نُسخَتِها هُدًى ورَحمَةٌ
لِلَّذينَ هُم لِرَبّهِم يَرهَبون». (اعراف/ 7، 154) برخى علّت فرو نشستن خشم موسى عليه السلام را توبه
قومش و برخى ديگر اعتذار هارون مىدانند.[2] همچنين درباره «فى نُسخَتِها» گروهى از
مفسران «نسخ» را به معناى «نقل» گرفته و بر اين باورند كه چون موسى عليه السلام از
سر خشم الواح را افكند 6 جزء از آن شكسته و تنها يك جزء باقى ماند و «وَ فى
نُسخَتِها» يعنى آنچه كه از آن يك جزء نقل شده است[3]؛ ولى به نظر
مىرسد در اين آيه «نسخه» از «نسخ» به معناى نوشتن و نسخه به معناى نوشته است،
همانگونه كه «خطبه» به معناى «خطاب» است، بنابراين «وَ فى
نُسخَتِها» يعنى در نوشتههاى آن الواح براى خداترسان هدايت و رحمت است.[4] الواح و تابوت: پس از موسى عليه السلام گروهى از بنىاسرائيل
از پيامبر خود خواستند تا پادشاهى براى آنان نصب كند تا به فرماندهى وى در راه خدا
كارزار كنند. پيامبرشان «طالوت» را به[1]. التبيان، ج 4، ص 550؛ مجمعالبيان، ج4، ص 742؛ الميزان، ج 8، ص 251 [2]. مجمعالبيان، ج 4، ص 743؛روحالمعانى، مج 6، ج 9، ص 104؛ تفسير المنار، ج 9، ص 214 [3]. كشف الاسرار، ج 3، ص 745؛ تفسيرقرطبى، ج 7، ص 186؛ روحالمعانى، مج 6، ج 9، ص 105 [4]. مجمعالبيان، ج 4، ص 743؛ كنزالدقائق، ج 5، ص 191؛ الفرقان، ج 9، ص 324