responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اعلام القرآن نویسنده : فرهنگ و معارف قرآن    جلد : 2  صفحه : 285
(كهف/ 18، 18) [1] برخى مفسران از اين جمله چنين استنباط كرده‌اند كه چشمان اصحاب كهف به هنگام خواب، باز بوده است. [2] خداوند، در غار، شرايطى را حاكم ساخته بود كه كسى را ياراى نزديك شدن و آسيب رساندن به آنان نباشد؛ دورنماى آنان در غار به‌گونه‌اى بود كه هر كس آنان را مى‌ديد ناگزير از ترس مى‌گريخت: «لَوِ اطَّلَعتَ عَلَيهِم لَوَلَّيتَ مِنهُم فِرارًا ولَمُلِئتَ مِنهُم رُعبا» (كهف/ 18، 18) و براى آنكه بدن اصحاب كهف بر اثر تماس دائم با زمين دچار فرسودگى و آسيبى نشود خداوند آنان را به چپ و راست مى‌گرداند: «و نُقَلّبُهُم ذاتَ اليَمينِ وذاتَ الشّمالِ» (كهف/ 18، 18) و براى آنكه شرايط حيات براى آنان كاملًا فراهم شود و از هر گونه آسيب جسمى به دور باشند خورشيد* نيز نور خود را ارزانيشان مى‌داشت: «وتَرَى الشَّمسَ اذا طَلَعَت تَزوَرُ عَن كَهفِهِم ذاتَ اليَمينِ واذا غَرَبَت تَقرِضُهُم ذاتَ الشّمالِ». (كهف/ 18، 17) در اين ميان سگ آنها نيز در دهانه غار دستها را گشوده و به حالت نگهبانى خوابيده بود: «وكَلبُهُم بسِطٌ ذِراعَيهِ بِالوَصيدِ».
(كهف/ 18، 18)
غار در نيمكره شمالى زمين و به‌گونه‌اى بوده كه خورشيد، صبحگاهان به سمت راست آن و هنگام غروب به سمت چپ آن مى‌تابيده است‌ [3]: «وتَرَى الشَّمسَ اذا طَلَعَت تَزوَرُ عَن‌ كَهفِهِم ذاتَ اليَمينِ واذا غَرَبَت تَقرِضُهُم ذاتَ الشّمالِ». (كهف/ 18، 17) از سوى ديگر، آنان در محل وسيعى از غار قرار گرفته بودند: «وهُم فى فَجوَةٍ مِنهُ». (كهف/ 18، 17) برخى گفته‌اند: منظور اين است كه آنها در وسط و ميانه غار قرار گرفته بودند، به‌گونه‌اى كه خنكاى نسيم باد و هوا به ايشان مى‌رسيد. [4]
پس از بيدارى:
پس از 309 سال، مؤمنان خفته در غار، از خواب گران برخاستند. در واقع خواب آنان شبيه به مرگ و بيدارى آنها همچون رستاخيز بود و از همين رو قرآن كريم از بيدار كردن‌
(1) (2) 1-. الميزان، ج 13، ص 255- 256
[3]. نمونه، ج 12، ص 368
[4]. الصافى، ج 3، ص 235؛ جوامع‌الجامع، ج2، ص 356
نام کتاب : اعلام القرآن نویسنده : فرهنگ و معارف قرآن    جلد : 2  صفحه : 285
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست