(كهف/ 18، 18)[1] برخى مفسران
از اين جمله چنين استنباط كردهاند كه چشمان اصحاب كهف به هنگام خواب، باز بوده
است.[2] خداوند، در غار، شرايطى را حاكم ساخته بود كه كسى را
ياراى نزديك شدن و آسيب رساندن به آنان نباشد؛ دورنماى آنان در غار بهگونهاى بود
كه هر كس آنان را مىديد ناگزير از ترس مىگريخت: «لَوِ اطَّلَعتَ
عَلَيهِم لَوَلَّيتَ مِنهُم فِرارًا ولَمُلِئتَ مِنهُم رُعبا» (كهف/ 18،
18) و براى آنكه بدن اصحاب كهف بر اثر تماس دائم با زمين دچار فرسودگى و آسيبى
نشود خداوند آنان را به چپ و راست مىگرداند: «و نُقَلّبُهُم
ذاتَ اليَمينِ وذاتَ الشّمالِ» (كهف/ 18، 18) و براى آنكه شرايط حيات براى
آنان كاملًا فراهم شود و از هر گونه آسيب جسمى به دور باشند خورشيد* نيز نور خود
را ارزانيشان مىداشت: «وتَرَى الشَّمسَ اذا طَلَعَت تَزوَرُ عَن كَهفِهِم
ذاتَ اليَمينِ واذا غَرَبَت تَقرِضُهُم ذاتَ الشّمالِ». (كهف/ 18، 17) در
اين ميان سگ آنها نيز در دهانه غار دستها را گشوده و به حالت نگهبانى خوابيده بود:
«وكَلبُهُم بسِطٌ ذِراعَيهِ بِالوَصيدِ». (كهف/ 18، 18) غار در نيمكره شمالى زمين و بهگونهاى بوده
كه خورشيد، صبحگاهان به سمت راست آن و هنگام غروب به سمت چپ آن مىتابيده است[3]: «وتَرَى
الشَّمسَ اذا طَلَعَت تَزوَرُ عَن كَهفِهِم ذاتَ اليَمينِ واذا غَرَبَت
تَقرِضُهُم ذاتَ الشّمالِ». (كهف/ 18، 17) از سوى ديگر، آنان در محل
وسيعى از غار قرار گرفته بودند: «وهُم فى فَجوَةٍ مِنهُ». (كهف/ 18،
17) برخى گفتهاند: منظور اين است كه آنها در وسط و ميانه غار قرار گرفته بودند،
بهگونهاى كه خنكاى نسيم باد و هوا به ايشان مىرسيد.[4] پس از بيدارى: پس از 309 سال، مؤمنان خفته در غار، از خواب
گران برخاستند. در واقع خواب آنان شبيه به مرگ و بيدارى آنها همچون رستاخيز بود و
از همين رو قرآن كريم از بيدار كردن (1) (2) 1-. الميزان، ج 13، ص 255- 256 [3]. نمونه، ج 12، ص 368 [4]. الصافى، ج 3، ص 235؛ جوامعالجامع، ج2، ص 356