آنها شگفتزده شد. سخنان ابوبكر خشم آنان را
برانگيخت و به پيامبر گلايه بردند و ايشان ابوبكر را ملزم ساخت تا از آنها عذر
خواسته و رضايت آنان را جلب كند.[1] تعليم، تزكيه و جهاد ياران صفّه: به مرور تعليم و تزكيه به كاركردهاى صفّه
افزوده شد. پيامبر براى اهل صفّه برنامههاى آموزشى ويژه در نظر گرفته بود[2]، هرچند
سايبان صفّه در مسجد پيامبر محل مناسبى براى تعاليم عمومى پيامبر به شمار نمىآمد.
درحالىكه بسيارى از انصار و مهاجران گرفتار مشاغل روزمره خود بودهاند[3]، پيامبر از
حضور مهاجران مجرد، در مسجد براى گسترش فرهنگ و ثبت آموزههاى اسلامى بهره برد.[4] به نظر مىآيد علاقهمند كردن صفّهايها به
علم و كتابت در آغاز، امرى دشوار بوده است، زيرا عرب منطقه در آن عصر كمتر به اين
امر علاقه داشت و بيشتر به بهبود وضعيت اقتصادى خويش مىانديشيد، ازاينرو طبيعى
بود كه شخص صفّهاى در پاسخ به سؤال پيامبر اقرار كند كه فعاليتهاى اقتصادى را
ترجيح مىدهد؛ اما پيامبر با تكيه بر ايمان و وعدههاى اخروى، از آنان خواست
آموختن تعاليم دينى را بر هر امر ديگرى مقدم شمارند. ايشان آموختن هر آيه از قرآن
در مسجد را از كسب يك شتر دوكوهانه پروار و بسيار مرغوب برتر دانست[5]، ازاينرو
مىتوان انتظار داشت كه اصحاب صفّه مورد نظر، نقشى در نقل و تدوين احاديث و قرائت
و حفظ قرآن داشته باشند. به روايتى، صفّهايها هر آنچه از پيامبر مىشنيدند
مىنوشتند.[6] بدين منظور قبلًا عب* ادة بن صامت خواندن و نوشتن را به
آنها آموخته بود.[7] ظهور راويان حديث، قاريان و مفسران شناخته شده از ميان[1]. مسنداحمد، ج 6، ص 57؛ سيراعلامالنبلاء، ج 1، ص 540؛ ج 2، ص 25 [2]. فتح البارى، ج 6، ص 430 [3]. حلية الاولياء، ج 1، ص 377 [4]. فتح البارى، ج 6، ص 430 [5]. صحيح مسلم، ج 3، ص 146؛ الامالى،طوسى، ص 357 [6]. فتح البارى، ج 6، ص 8؛ الحدالفاصل، ص378؛ الكامل، ج 1، ص 22 [7]. مسند احمد، ج 6، ص 430؛ المستدرك، ج2، ص 48؛ المصنف، ابن ابى شيبه، ج 5، ص 98؛ تاريخ دمشق، ج 60، ص 4