بر اثر تمرد از فرمانهاى خدا گرفتار چنين
عذابى شويد. برخى نيز آن را براى اندرز و پند اقوام ديگر دانستهاند.[1] گروهى از
مفسران نيز منظور از متقين در آيه «... و مَوعِظَةً لِلمُتَّقين» (بقره/ 2،
66) را امت حضرت محمد صلى الله عليه و آله دانستهاند[2]؛ همچنين از
آيه «و لَقَد عَلِمتُمُ الَّذينَ اعتَدَوا ...» (بقره/ 2،
65) بر مىآيد كه داستان اين قوم در كتب مقدس پيشين نيز بيان شده است، زيرا مخاطب
«عَلِمتُم» يهوديان هستند. در آيه «يايُّهَا الَّذينَ اوتوا الكِتبَ
ءامِنوا بِما نَزَّلنا مُصَدّقًا لِما مَعَكُم مِن قَبلِ ان نَطمِسَ وُجوهًا
فَنَرُدَّها عَلى ادبارِها او نَلعَنَهُم كَما لَعَنّا اصحبَ السَّبتِ ...» (نساء/ 4،
47) نيز اهلكتاب را از دچار شدن به عذاب اصحاب سبت برحذر داشته و آنها را نيز به
اينگونه عذابها تهديد مىكند. از اين آيه نيز چنين برمىآيد كه اهل كتاب نيز از
گناه و عذاب اين قوم آگاهى داشتهاند كه خداوند به آنها يادآورى مىكند. درس ديگرِ اين داستان اهميت «نهى از منكر» و
سكوت نكردن در برابر پليديهاست، زيرا كسانى كه در برابر گناه صيادان سكوت نكردند
از عذاب نجات يافتند: «... انجَينا الَّذينَ يَنهَونَ عَنِ السّوءِ ...» (اعراف/ 7،
165) و نيز برخى مفسران از اين داستان استفاده كردهاند كه اميد نداشتن به تأثير
نهى ازمنكر مجوّز ترك اين واجب نمىشود[3]، زيرا نهى كنندگان
از منكر، در پاسخ كسانى كه اين عمل را بىفايده مىدانستند و مىگفتند: «... لِمَ تَعِظونَ قَومًا اللَّهُ
مُهلِكُهُم او مُعَذّبُهُم عَذابًا شَديدًا ...» (اعراف/ 7، 164)
گفتند: نهى از منكر ما براى اين است كه در برابر خدا
عذرى داشته باشيم يا اينكه شايد هم نهى ما اثر كرده، آنها از اين عمل دست بكشند[4]: «...
قالوا مَعذِرَةً الى رَبّكُم و لَعَلَّهُم يَتَّقون». (اعراف/ 7، 164) منابع اساس البلاغه؛ انوارالتنزيل و اسرار التأويل،
بيضاوى؛ بحارالانوار؛ بحرالعلوم، سمرقندى؛ البحر[1]. مجمعالبيان، ج 1، ص 265 [2]. تفسير ابنكثير، ج 1، ص 111؛البحرالمحيط، ج 1، ص 399؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 185 [3]. جامع البيان، مج 6، ج 9، ص 124- 125؛التبيان، ج 5، ص 13 [4]. جامعالبيان، مج 6، ج 9، ص 124- 131؛تفسيرقرطبى، ج 7، ص 195