اصحاب اخدود سه كس گزارش شده است: يكى ذونواس،
ديگرى انطياخُوس رومى در شام و سومى بُختُ نُصَّر در فارس. در اين نقل گزارش قرآن
فقط ناظر به حادثه نجران دانسته شده است.[1] به نظر مىرسد با توجّه به اينكه گاهى از
سوزاندن به عنوان كيفرى شديد در اعصارى از تاريخ، مانند قرون وسطا، بر ضد مخالفان
اعتقادى استفاده مىشد، حوادثى از اين دست بارها در ميان ملل گوناگونى روى داده
است و گزارش آنها در فرايند تماس فرهنگى، در جوامع ديگر از جمله جوامع اسلامى راه
يافته و با توجّه به برخى مشابهتهاى ظاهرى، در تفسير گزارش قرآن از حادثه اخدود
مورد توجّه مفسران قرار گرفته است، درحالىكه بيشتر روايتهاى ذكر شده داراى نوعى
ناسازگارى درونى ميان خود و بيرونى با ظاهر گزارش قرآن است و در هيچ يك از آنها
نيز سخن از تعدد حادثه به ميان نيامده است، افزون بر آن، سياق آيات مربوط، به ويژه
ظاهر «اذ هُم عَلَيها قُعود* و هُم عَلى ما يَفعَلونَ بِالمُؤمِنينَ
شُهود» (بروج/ 85، 6- 7) و بيش از آن، ظاهر «اصحاب
الأُخدود»- همانند موارد مشابهى چون «اصحاب الكهف»، «اصحاب الجنة» و ...-
همچنين مفرد بودن «اخدود» و «ال» تعريف آن نشان مىدهد كه گزارش قرآن مربوط به يك
حادثه و قوم است، چنانكه اين نظر از مقاتل نيز گزارش شده است، بنابراين، احتمال
تعدّد كه تنها براى جمع بين گزارشها و به قصد رفع تعارض و ترديدزدايى طرح شده،
درست به نظر نمىرسد و تنها، گزارشى مانند روايت مربوط به پيامبر حبشى را مىتوان
مصداق حادثه اخدود تلقى كرد كه با نگرشى فراتر از نزاع قومى، سياسى، اقتصادى يا
اختلاف دو گروه موحد، يا پيروان يك آيين به حادثه پرداخته و جدال مورد توجه قرآن
ميان كفر و ايمان، در آن قابل ترسيم باشد. پيام داستان: روايت قرآن دربخشهاى مهمى تنظيم شده است؛
مانند: فضاسازى براى حكايت داستان، انعكاس نگاه خداوند به حادثه و حادثه آفرينان،
تصوير اصلىترين صحنهها،[1]. مجمعالبيان، ج 10، ص 707؛ تفسيرقرطبى، ج 19، ص 191؛ تفسيرابنكثير، ج 4، ص 529- 530