قبول تكاملِ انواع،
خداپرست است و اصولًا بدون قبول خدا نمىتوان تكامل را توجيه كرد.[1] از طرفى اگرچه داروين و
گروهى از طرفداران نظريّه او، نژاد انسانى را به نوعى از ميمونها كه بيشترين
شباهت (در ظاهر) را به انسان داشته، منتهى مىكنند، همه طرفداران نظريّه تكامل،
اين امر را نپذيرفتهاند و به ويژه در حلقه مفقوده ميان انسان و موجودات ديگر،
اختلافهاى بسيارى وجود دارد.[2] همسر آدم (حوّا) در سه جاى قرآن آمده است
كه خدا، انسانها را از نفسى واحد، و همسرش را ازوى پديد آورد: «خَلَقكُم مِن نَفسٍ وحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنهَا زَوجَها». (نساء/ 4، 1 نيز اعراف/ 7، 189 و زمر/ 39، 6) مفسّران در چگونگى آفرينش
حوّا، دو رأى دارند: برخى آفرينش وى را از پهلوى چپ آدم دانسته، با استناد به
رواياتى از ابنعباس و ابنمسعود مىگويند: آدم در بهشت تنها بود. خداوند خوابى را
بر او چيره كرد و حوّا را از پهلوى چپش آفريد، و آدم عليه السلام او را حوّا
ناميد؛ چون از موجود حىّ آفريده شده بود.[3] بيشتر مفسّران ضمن مردود
دانستن رأى پيشين، بر اين نظرند كه حوّا از جنس آدم آفريده شده تا با او انس گيرد؛
چون انس با همجنس بهتر حاصل مىشود. اين گروه درباره معناى
«خَلقَ مِنها زَوجَها» با توجّه به آيه «خَلقَ لَكُم مِن أَنفسِكُم أَزوجاً لِتَسكُنوا إِليهَا» (روم/ 30، 21 و نيز نحل/ 16، 72 و شورى/ 42، 11) مىگويند: منظور،
آفرينش حوّا از جنس آدم يا از باقىمانده گِلى است كه آدم از آن پديد آمده بود.[4] در رواياتى آفرينش حوّا از بدن آدم،
تكذيب شده و آمده است: حوّا از باقىمانده گِل آدم آفريده شد.[5] به گفته[1]. البحثحولنظريةالتطور، ص 14- 15؛ تكامل جانداران؛ ص 17- 19؛ نمونه، ج 11، ص 85- 86 [2]. آفرينش و انسان، ص91-/ 94؛ البحث حول نظرية التطور، ص 13 [3]. التفسير الكبير، ج9، ص 161 [4]. الميزان، ج 4، ص136؛ المنار، ج 4، ص 330 [5]. تفسير عياشى، ج 1،ص 216؛ البرهان، ج 2، ص 11؛ من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 379