responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : داستان پيامبران (حضرت موسی و نوح) نویسنده : موحدی، محمد رضا    جلد : 1  صفحه : 64

امانت ستانيد و آن گاه شب هنگام از مصر خارج گرديد. چنين كردند. بنى اسرائيل هفتاد هزار مرد بودند. فرعون فرمان داد لشكر جمع شدند و با ششصد هزار مرد در پى آنان رفت. در ساحل دريا به بنى اسرائيل رسيد. بنى اسرائيل نگاه كردند؛ دريا در مقابل آنان و فرعون در عقب آنان. از موسى پرسيدند: «چه كنيم؟» خدا به موسى وحى كرد: «بر ايشان در دريا راهى خشك بزن. پس به آنان رسيد از دريا هرچه رسيد»؛ يعنى آنچه به آنان رسيد به حدى بود كه آن را نمى توان وصف كرد و مقصود، غرق كشتن آنان در دريا بود. فرعون قوم خود را گمراه كرد و آنان را هدايت نداد.
آن گاه خداوند به بنى اسرائيل به سبب نعمت هايى كه بر آنان عطا كرده بود، منت نهاد و گفت: «اى فرزندان يعقوب شما را از دشمنتان، فرعون، برهانيدم، آن گاه شما را به جانب راست كوه طور وعده داديم». براى آنكه خدا در كوه طور به موسى پس از هلاك فرعون تورات را عطا كرد. «و مَنّ و سلوى (مرغ بريان و ترنجبين) در تيه براى شما فرستاديم و به شما گفتيم كه از آن پاكى ها و خوشى ها و آنچه ما به شما داديم بخوريد و طغيان نكنيد».
عبداللّه بن عباس گفته است: «در آن ظلم نكنيد». ديگرى گفته است: «در آن عصيان نكنيد، يعنى در معصيت صرف نكنيد» و گفته اند: «كفران نعمت نكنيد». از اين روست كه خداوند فرمود: «حلال را حرام نكنيد. پس خشم من بر شما ظاهر شود و هر كس كه من بر او خشم گيرم به هلاكت رسد و در دوزخ افتد. من آن كسى را كه توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح كند بيامرزم». از گناه توبه كند و به خدا ايمان آرد و اعمال صالح چون نماز و روزه و زكات به جاى آورد.

نام کتاب : داستان پيامبران (حضرت موسی و نوح) نویسنده : موحدی، محمد رضا    جلد : 1  صفحه : 64
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست