responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 74

گوئيم- جزو جسم- يا حال بود در محلى و مقوم آن محل بود- يا محل بود حالى را و متقوم بدان حال بود- جمله يك قضيه بود- و عايد با آنك جزو جسم يا صورت بود يا ماده- و ببايد دانست كه- از آنچه گفتيم جزو شرطى قضيه باشد- لازم نيايد كه هر قضيه كه جزوى از او قضيه باشد- آن قضيه شرطى بود- چه گاه بود كه جزوى از حملى هم قضيه بود- اما وقوع آن قضيه در او بجاى مفردى باشد- چنانك گوئى- زيد آنست كه پدرش بصير است- چه پدرش بصير است قضيه‌اى است- اما چون بلفظ آنست پيوسته است- مفردى بجاى او بايستد- و همچنين گوئى ندانستم كه زيد عالم است- چه بجاى آنست كه ندانستم عالمى زيد

فصل هفتم در نسبت اجزاى قضايا با يكديگر

در حمليات موضوع و محمول بايد كه يك چيز نبود- چه حمل الشي‌ء على نفسه نشايد- و محمول چنانك گفته‌ايم بطبع عام‌تر از موضوع بود- و باشد كه مساوى موضوع باشد يا خاص‌تر- مانند اعراض ذاتى- و خواصى كه همه نوع را شامل نبود- اما از اطلاق حمل مساوات معلوم نشود- بل آن را دليلى منفصل بايد- و در لغت عرب انما فائده مساوات دهد- گوئى انما زيد كاتب يعنى كاتبى خاص بزيد است- و همچنين گوئى الانسان هو الضحاك مساوات معلوم شود- و ليس كه بر اين دو قضيه در آيد سلب مساوات كند- و بپارسى گوئى همين انسان ضحاك است- مساوات معلوم شود- و چون گوئى- نه همين انسان حيوان است سلب مساوات كند- و چون گوئى- ليس الانسان الا الحيوان الناطق- يا انسان جز حيوان ناطق نيست- يكى‌

نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 74
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست