ديگر
عوارض كم منفصل در اعداد- و حصر اين انواع چهارگانه را- وجهى ظاهر بيرون استقراء نگفتهاند-
و بهرى گويند- كيفيت يا عارض كميت بود يا نبود- و قسم دوم يا از عوارض نفوس بود يا
نبود- و قسم آخر يا هياتى بود بالفعل- حاصل با استعداد حصول آن- و اين چهار نوع مذكور
باشد- و از خواص كيف- وقوع اضداد باشد در وى و قبول اشد و اضعف- و آن بسه نوع اول خاص
بود و در نوع آخر نيفتد- چنانك در كميات نيفتد- و گفتهاند كيفيت آن بود كه- سبب مشابهت
و لا مشابهت بود در اجسام- و اين خاصيت را معنى محصل نيست- چه در وضع و شكل و غير آن
همين معنى واقع شود
فصل
ششم در معرفت مقوله مضاف و انواعش
مضاف
از مقولههاى بزرگ است- كه بيشتر موجودات را عارض شود- و در رسم او گفتهاند مضاف امرى
باشد كه- ماهيت آن بقياس با غير آن ماهيت معقول باشد- و اين رسم بحسب شهرت است نه رسمى
حقيقى- چه پدر مثلا كه مضاف است امرى است كه- ماهيت او بقياس با پسر معقول تواند بود-
پس مضاف بود- و مضاف از آنجا كه ذات اوست از مقوله جوهر است- و يك چيز بحسب ماهيت نشايد
كه از دو مقوله بود- پس مضاف بحقيقت آ هيات باشد كه پدر بان پدر است- و آن پدرى است
چه پدر بىاين هيات مردى بود- و از مقوله جوهر بود- و پدرى هياتى است نه از مقوله جوهر-
و نه از مقوله ديگر الا از مقوله مضاف- و پدر مجموع اين دو معنى است- كه يكى از جوهر
است و يكى از مضاف- و بحسب اين تحقيق معلوم شود- كه در رسم مضاف حقيقى قيدى زيادت بايد
كرد- تا مضاف مشهور از آن جدا شود- و آن چنان بود كه گويند