responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 338

پس بهرى متضاد چنان آيد كه علم بهر دو يك علم نباشد- پس قياس مقاومت بر هيات يكى از اين دو شكل باشد-

ضمير

چنانك گفته‌ايم قياسى بود كه كبرايش محذوف بود- و علت حذف يا غايت وضوح بود چنانك گوئيم- خط ا ب و خط ا ج از يك مركز بيك محيط شده‌اند- پس متساوى باشند- يا آنك خواهند كه كذب مخفى باشد چنانك گويند- فلان شخص بشب طوف مى‌كند پس خائن است- چه بتصريح كبرى كذبش ظاهر شود- و اين صنف در خطابيات بيشتر افتد-

دليل‌

نزديك بعضى متقدمان قياسى بود- كه كبراى او رائى باشد- و رائى مقدمه محمود باشد مشتمل بر حكم- بانك چيزى موجود است يا نيست يا بودنى است يا نيست- يا كردنى است يا نيست حكمى عام يا اكثرى- و هر چند مراد در آن مقدمه كلى بود- اما بر وجه اهمال استعمال كنند- بر اين وجه كه الاصدقاء ناصحون- و من طلب و جد وجد و اضاعه الفرصه غصه- و امثال اين وقوعش در قياسى بود كه صغرايش شخصى بود- و در اكثر احوال صغرى حذف كنند- چنانك در اثناء محاورات متداول بود- و اين قياس را دليل از بهر آن خوانند- كه مقدمه كبرى دليل حصول آن حكم باشد در شخص مذكور-

قياس علامت‌

ضميرى بود كه- اوسطش علامت حصول اكبر بود در اصغر- و بر هيات اشكال افتد- اما در شكل اول چنانك گويند- اين زن شير دارد پس بزاده است- و در شكل دوم چنانك گويند- اين زن زرد روى است پس آبستن است- و در شكل سيم چنانك گويند شجاعان ظالم باشند- چه حجاج شجاع بود و ظالم بود- و از اين قياسات آنچه بر هيات شكل اول بود مطرد باشد- بخلاف ديگرها- از بهر آنك اوسط در آنچه بر هيات‌

نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 338
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست