responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 333

استقراء چندانك عدد جزوياتى كه در تحت كلى باشد- فى نفس الامر كمتر بود- و عدد آنچه حصول حكم در او معلوم باشد بيشتر بود- حكم مقبولتر بود چه بحصر نزديكتر بود.

تمثيل‌

و تمثيل چنانك گفتيم حكم است بر چيزى- مانند آنك بر شبيهش كرده باشند بسبب مشابهت- و آن را قياس فقهى خوانند چه اكثر فقها بكار دارند- چنانك گويند سركه مزيل حدث است همچون آب- زيرا ك مانند آب سيال است- و حدود اين تاليف چهار بود- يكى سركه كه محكوم عليه است در مطلوب- و بجاى حد اصغر است در قياس دوم آب كه شبيه اوست- و سيم سيال كه سركه و آب در آن مشاركت دارند- و بجاى حد اوسط است- و چهارم مزيل حدث كه محكوم به است در مطلوب- و بجاى حد اكبر است- و شبيه اصغر را اصل خوانند و اصغر را فرع و اكبر را حكم- و اوسط را كه وجه مشابهت بود- معنى و وجه جامع و علت حكم و امر مشترك- و اين تاليف را قياس خوانند- پس گويند قياس الحاق فرعى بود باصلى- در حكمى از جهت وجهى جامع هر دو- و حكم در اصل معلوم باشد بنص شارع- پس در فرع باو الحاق كنند از جهت مشابهت- و قومى جدليان متكلمان را پيش از اين- در احتجاجات عقلى اعتماد بر اين تاليف بوده است- و ايشان اصل را شاهد گويند و فرع را غايب- و بشاهد آن خواهند كه حكم در او موجود و معلوم باشد- و بغايب آنك در او مطلوب و مجهول باشد- خواه هر دو حاضر باشند و خواه هر دو غايب- و خواه يكى حاضر و ديگر غايب- مثلا گويند آسمان محدث است مانند خانه- زيرا ك همچون خانه مشكل است- و تمثيل بتحليل با قوت دو قياس آيد- يكى بر اين صورت كه آسمان مشكل است و مشكل محدث- و صغرى اين قياس هميشه بين بود و كبرى غير بين- و اصل تمثيل اين قياس بود- و قياس دويم مشتمل باشد

نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 333
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست