responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 189

يا و هم چنين گاه بود كه قولى در قوت قولى ديگر بود- و چون در قراين افتد از آن قول لازم آيد نه بالذات- بل بسوى آنك آنچه در قوت اوست- اگر در آن قرينه بودى آن قول لازم آمدى- و چون اين استلزام بالغير بود- آن قرينه بحقيقت قياس نبود بل در قوه قياس باشد- چنانك گوئيم- هيچ حيوان ساكن نيست و هر چه متحرك است متغير است- لازم آيد كه هر حيوانى متغير است- و سبب اين لازم آنست كه- مقدمه اول در قوت اين سخن است كه- هر حيوانى متحرك است و استلزام باين سبب است- يب باضطرار بسوى آن گفته‌اند كه بعضى قراين باشد- كه در موادى خاص مستلزم نتيجه باشد و در غير آن مواد نه- چنانك گوئيم هيچ انسان فرس نيست و هر فرسى صهال است- لازم آيد كه هيچ انسان صهال نيست- و اگر بجاى مقدمه دوم اين بودى كه هر فرسى حيوانست- لازم نيامدى كه هيچ انسان حيوان نيست- پس چون اين استلزام دايم نيست- قرينه باضطرار مستلزم اين نتيجه نبود پس قياس نبود

فصل دويم در انواع قياسات‌

قياس بسيط بود يا مركب- و اول سخن در قياسات بسيط بايد گفت- و قياسات بسيط بحسب قسمت نوعى دو قسم بود- اقترانى يا استثنايى- اقترانى آن بود كه- نتيجه و نقيضش هيچ كدام بالفعل در قياس مذكور نبود- و استثنايى آن بود- كه نتيجه يا نقيضش بالفعل در قياس مذكور بود- و فرق است ميان مذكور و موضوع بمعنى مسلم- چه مذكور باشد كه در معرض تسليم و منع نباشد- و آن چنان بود كه جزو قولى بود پس موضوع نبود- اما هر چه در قياس موضوع بود لا محاله مذكور بود- و بحسب قسمت صنفى هم دو قسم بود كامل و غير كامل- كامل آن بود كه بنفس خود بين بود- و غير كامل آن بود كه محتاج ببيانى بود- مثال قياس اقترانى- هر انسانى‌

نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 189
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست