در
علم قياس و آن را انولوطيقاء اول خوانند و آن دو فن است اول در قياس و دوم در لواحق
قياس
فن
اول در قياس
و
آن دو قسم است
قسم
اول در تعريف قياس
و
اقسامش و بيان قياسات حملى تنها ده فصل است
فصل
اول در تعريف قياس
چون
از بيان احوال اقوال جازمه- كه مؤلف است از الفاظ مفرده فارغ شديم- و فائده اين صناعت-
دانستن كيفيت اكتساب معارف و علوم است- اكنون مىخواهيم كه طريق توصل- از تاليف اقوال
معلوم باقوال مجهول روشن كنيم- و اين معنى را قياس خوانند- پس در تعريف قياس گوئيم-
قياس قولى باشد مشتمل بر زيادت از يك قول جازم- چنانك از وضع آن قولها بالذات- قولى
ديگر جازم معين بر سبيل اضطرار لازم آيد- چنانك گوئيم هر انسانى حيوانست و هر حيوانى
جسم- چه اين قول مشتمل بر دو قول جازم است- و از وضع اين قول بالذات بر سبيل اضطرار
لازم آيد- كه هر انسانى جسم است- پس قول اول را كه مشتمل بر اين دو قول است- باين اعتبار
قياس خوانند- و هر يكى را از اين دو قول- كه قياس بر آن مشتمل است مقدمه خوانند- و
قول لازم را نتيجه خوانند- و هر تاليف كه بصدد استلزام قولى بود اگر مستلزم بود- و
اگر نبود آن را اقتران خوانند- و آن مؤلف را قرينه خوانند- و در اين تعريف چند دقيقه
رعايت كردهاند- كه