responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 101

باشد كه موضوع او معدول بود- و گاه بود كه محمول او معدول بود- مثال اول نامتناهى معقول است- و مثال دوم حوادث نامتناهى است- و باشد كه هر دو معدول باشد- چنانك گوئيم نامتناهى نامتوهم است- و موجبه معدوليه كه محمولش معدول باشد- در معنى بسالبه بسيطه نزديك باشد- چنانك زيد نادان است و زيد دانا نيست- پس باين سبب بحث در اين نوع معدوليه بيشتر رود- و چون اطلاق كنند و گويند معدوليه- از آن متعارف اين نوع فهم كنند- و معدوليه الموضوع را مقيد كنند بموضوع- و گاه بود كه لفظى محصل بازاء معدول بنهند- مانند جاهل بازاء نادان و كور بازاء نابينا- و آن را عدمى خوانند- و قضيه را كه در وى لفظى عدمى باشد عدميه خوانند- و بهرى گويند عدمى اخس المتقابلين باشد- آنجا كه هر دو متقابل موجود باشد- مانند بخل و جبن و حقد و شرارت- و باشد كه- عدمى بر عدم چيزى اطلاق كنند در موضوعى- كه از شان آن موضوع وجود آن چيز بود- مانند عدمى و سكون و ظلمت يعنى عدم ملكه- و در معدوليه هم بعضى منطقيان گفته‌اند- كه دلالت او مانند دلالت عدميه است بر عدم ملكه- يا بر اخس المتقابلين- و بعضى گفته‌اند دلالت او عام‌تر است- مثلا نابينا گويند كسى را- كه بينايى او از شان شخص او بود مانند اعمى- يا از شان نوع او بود مانند اكمه- يا از شان جنس او مانند كور موش و كژدم- و ديوار را كه- نه از شان او و نوع و جنس اوست نابينا نگويند- و اين بحثها لغوى است نه منطقى- و بحث منطقى در اين موضع آنست كه- فرق ميان موجبه معدوليه و سالبه بسيطه- از روى لفظ آنست كه- در معدوليه حرف سلب جزوى از محمول است- و ربط بر محمولى كه سلب جزو اوست- بايجاب در آمده است- و باين سبب قضيه موجبه است- و در سالبه حرف سلب بر ربط در آمده است- و رفع ربط كرده چنانك گفته‌ايم- و از روى معنى آنك- در موجبه‌

نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 101
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست