بـى احـتـرامـى بـه اسـتـاد نـيـز، نـامـرادى و نـكـبـت در پـى دارد؛ نـقـل شـده : شـاگـرد يـكـى از مـجـتـهـدان ، وقـتـى كـه از عـلم اسـتاد بهره گرفت و دانشمند شد، شـاگـردى خـود را انـكـار مـى كرد و استادش را فاضل و عالم نمى دانست ، استاد از چنين وضعى آگـاه شـد و گفت : خدايا هرچه او از من آموخته بازپس گير و به فراموشى مبتلايش ساز. از آن پـس ، شـاگرد ياد شده ـ كه حافظه اى قوى داشت ـ هيچ مساءله اى را نمى توانست از بر كند و همواره ناچار بود به كتاب مراجعه نمايد.(271)
3 ـ رهنمودهاى شهيد ثانى
مـرحـوم شـهـيـد ثـانـى (ره ) در كـتـاب ارزنـده (مـنـيـة المـريـد) بـطـور مـفـصـّل پـيـرامـون وظـايـف گـوناگون استاد و شاگرد بحث كرده ، از جمله وظايف زير را براى شاگرد برشمرده است :
ارج نهادن به استاد و تجليل از مقام علم و دانش .
تواضع و فروتنى در برابر معلم .
الگوپذيرى از گفتار و كردار زيباى او.
تقدير و سپاسگذارى از زحمات استاد.
تحمّل تنديهاى احتمالى او.
در حد توان ، در داخل و خارج از درس كمك كردن به استاد.
خوش خلقى و رعايت ادب و نزاكت .
ناديده گرفتن لغزشهاى احتمالى استاد.(272)
د ـ وظايف متعلم نسبت به كلاس درس
1 ـ انتخاب بر مبناى استعداد
مـتـعـلّم بـايد به درسى حاضر شود كه در خور استعداد و پايه علمى او باشد، به اين معنا كه مـدارج عـلمـى را يـكـى پـس از ديـگـرى طـى كـنـد و تا رتبه پيشين را تعليم نديده ، به رتبه بـالاتـر گـام نـنـهد. همچنين بايد انتخاب رشته تحصيلى ، با ذوق و استعداد او همگونى داشته بـاشـد، بـطـور مـثـال : اگـر كـسى ذوق و استعداد علوم رياضى ـ فيزيك را ندارد نبايد در چنين رشـتـه اى وارد شـود يـا اگـر كـسى حافظه اش ضعيف است ، نبايد به رشته دانشى كه از بر كردنى زياد دارد روى آورد.
2 ـ برنامه ريزى آموزشى
مـتـعـلم بـايـد سـاعـات شـبـانه روز را به نسبت تحصيل و كارهاى روزانه تقسيم بندى كند. چنين كـارى سـبـب بـهـره ورى بـيـشـتـر از فـرصتها مى شود. بهترين ساعات براى درس و آموزش و تمرين به قرار زير است :
اوّلين ساعات بامداد براى تعليم ديدن و درس و بحث علمى .
اوقات نيمروز براى جمع بندى و نگارش .
و سودمندترين لحظه ها براى مطالعه ، شب است .
تجربه نشان داده كه مطالبى كه در شب ، از حفظ مى شود، سودمندتر از روز است ، چنانكه از بر كردن در حال گرسنگى نافعتر از حالت سيرى است .
هـمـچـنـيـن شـاگـرد بـايـد مـحـلِّ دنـج و مـنـاسـبـى را بـراى درس خـوانـدن انـتـخـاب كـنـد كـه از عـوامـل سـرگـرم كـنـنـده و مـزاحـم بـه دور بـاشـد تـا بـا آرامـش بـيـشـتـرى بـه تحصيل بپردازد.(273)
پـس از تـقـسـيـم كـار و بـرنـامـه ريـزى نـيـز بـايـد طـبـق هـمـان چـارچـوب تـعـيـيـن شـده عمل كند و كار امروز را به فردا نيندازد و از كتابهاى كمكى ـ كه درفهم عميق درس مؤ ثّر است ـ غفلت نورزد.
3 ـ نگارش دانشها
دانـش آمـوز و دانـشـجـو بايد، يافته هاى بديع علمى را ـ كه خارج از كتابهاى درسى است ـ به صـورت مـنـظـم و دقـيـق بـه رشـتـه تـحـريـر درآورد. از پـيـامـبـر(ص ) نقل شده كه فرمود:
(قَيِّدُوا الْعِلْمَ قيلَ: وَ ما تَقْييدُهُ؟ قالَ: كِتابَتُهُ)(274)
علم و دانش را در بند كنيد. پرسيدند: چگونه ؟ فرمود: با نوشتن .
در اثناى مطالعه و آموزش و استماع سخنان بزرگان ، نكته هاى لطيف و زيبايى يافت مى شود كـه اگـر مـكـتـوب نـگردد، از خاطر انسان مى رود. پس بهترين راه اندوختن دانش ، نوشتن آن است بـويـژه كـه هر دانشمند و دانشجويى وظيفه دارد اندوخته هاى خويش از پيشينيان را به آيندگان منتقل سازد.
4 ـ نظم در كلاس
شـاگـرد مـوظـّف اسـت در سـاعـت تـعـيـيـن شـده ، پـيـش از اسـتـاد، در مـحـل درس حـاضر شود و تا انتهاى جلسه نيز حضور داشته باشد، چنين كارى سبب مى شود كه مـتـعـلّم ؛ بـا آرامـش خـاطـر در درس شـركـت كـنـد، مـطـالب عـنـوان شـده را بـطـور كـامـل فـرا گـيـرد، هـمـان طـور كـه احـتـرام به استاد نيز محسوب مى شود و... بر عكس ، حضور نـابـهـنـگام به جلسه درس ، عوارض متعددى دارد مانند: حواس معلم و متعلّمان از درس منصرف مى شود، اغتشاش فكرى ايجاد مى كند، مقدارى از درس را فرا نمى گيرد، شاگرد شرمنده شده و در نتيجه ، بقيه درس را هم چنانكه شايسته است ، درك نمى كند، به عنوان شاگردى بى انضباط، ميان معلّم و شاگردان معرّفى مى شود و... .